کانال شعر و ادب

#سعدی
Channel
Logo of the Telegram channel کانال شعر و ادب
@shero_adab2Promote
3.48K
subscribers
9.04K
photos
2.9K
videos
521
links
شبی یاد دارم که چشمم نخفت شنیدم که پروانه با شمع گفت که من عاشقم گر بسوزم رواست تو را گریه و سوز باری چراست؟ -سعدی .
هزار چاره بکردم که هم عنان تو گردم
تو پهلوان ‌تر از آنی که در کمند من افتی!

#سعدی
💐🦋💐
طلبکار خیر است امّیدوار

خدایا، امیدی که دارد، برآر

#سعدی
💐🦋💐
آن چشم مست بین که به شوخی و دلبری

قصد هلاک مردم هشیار می‌کند

ما روی کرده از همه عالم به روی او

وآن سست عهد روی به دیوار می‌کند


#سعدی


💐🦋💐
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

#سعدی
💐🦋💐
گفتم لب تو را ،که دل من تو برده‌ای

 گفتا کدام دل، چه نشان؟ کِی، کجا، که برد؟


#سعدی
🦋💐
من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم
خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم
که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم

#سعدی💐🦋💐
بوسه ای از سر مستی به لب یار زدم
آتشی بر دل دیوانه و بیمار زدم


مست روی و مست جان و مست ساقی و سما
طعنه ای از ته دل بر رخ هشیار زدم



#سعدی💐🦋💐
گر ببینم رُخ خوبش نکنم
میل به باغ...

زانکه چون عارض او نیست
گُلی بُستان را.....!!

#سعدی
‏غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود
‏عجب فتادن مرد است در کمند غزال

‏‌#سعدی

💐🦋💐
به کجا روم ز دستت که نمی‌دهی مجالی
نه ره گریز دارم، نه طریق آشنایی

سخنی بگوی بامن که چنان اسیر عشقم
که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی

#سعدی💐🦋💐
به کجا روم ز دستت که نمی‌دهی مجالی
نه ره گریز دارم، نه طریق آشنایی

سخنی بگوی بامن که چنان اسیر عشقم
که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی

#سعدی💐🦋💐
زهد پیدا، کفر پنهان، بود چندین روزگار
پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را

سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی
همچنان عذرت بباید خواستن تقصیر را


#سعدی💐🦋💐
زهد پیدا، کفر پنهان، بود چندین روزگار
پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را

سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی
همچنان عذرت بباید خواستن تقصیر را


#سعدی💐🦋💐
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را

عاقلان خوشه‌چین از سر لیلی غافلند
این کرامت نیست جز مجنون خرمن‌سوز را

عاشقان دین و دنیاباز را خاصیتیست
کان نباشد زاهدان مال و جاه‌اندوز را


#سعدی 💐🦋💐
یعلم الله که من از دست غمت جان نبرم

تو به از من بتر از من بکشی بسیاری

#سعدی💐🦋💐
گفتم لب تو را ،که دل من تو برده‌ای

 گفتا کدام دل، چه نشان؟ کِی، کجا، که برد؟


#سعدی
💐🦋💐
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بی‌جان بودم

زنده می‌کرد مرا دم به دم امید وصال
ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم

#سعدی💐🦋💐
جان به دیدار تو یک روز فدا خواهم کرد

تا دگر برنکنم دیده به هر دیداری

#سعدی💐🦋💐
خستهٔ تیغ فراقم سخت مشتاقم به غایت
ای صبا آخر چه گردد گر کنی یکدم عنایت؟

بگذری در کوی یارم تا کنی حال دلم را
همچنان کز من شنیدی پیش آن دلبر روایت

#سعدی💐🦋💐
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد

من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد

#سعدی💐🦋💐
More