By david michael draiman
دیوید میکاییل دریمن
The Sound Of Silence"
صدای بی صدایی
Hello darkness, my old friend
سلام تاریکی دوست قدیمی من
I've come to talk with you again
آمده ام تا دوباره با تو سخن بگویم
Because a vision softly creeping
برای یک نگاره که به آرامی می خزد
Left its seeds while I was sleeping
که تخم هایش را زمانی که خواب بودم گذاشت
And the vision that was planted in my brain
و نگاره ای که در مغزم کاشته شده بود
Still remains
هنوز مانده است
Within the sound of silence
همراه با صدای بی صدایی
In restless dreams I walked alone
در خواب و رویا های بی قرار تنها قدم زدم
Narrow streets of cobblestone
خیابان های تنگ کابل استون
‘Neath the halo of a streetlamp
پایین هاله نور چراغ خیابانی
I turned my collar to the cold and damp
گریبانم را به سوی سرد و نمناک برگرداندم
When my eyes were stabbed by the flash of a neon light
زمانی که چشم هایم با نور فلش چراغ نئونی ضربه خورد
That split the night
که شب را دونیم کرد
And touched the sound of silence
و صدای بیصدایی را لمس کرد
And in the naked light I saw
و در شب لخت دیدم
Ten thousand people, maybe more
ده هزار تن شاید بیشتر
People talking without speaking
مردمی که بدون صحبت کردن حرف می زدند
People hearing without listening
مردمی که بدون گوش کردن می شنیدند
People writing songs that voices never share
مردمی که آهنگ می نوشتند که صداها هرگز پخششان نمی کردند
No one dare
هیچکس جرئت نمی کند
Disturb the sound of silence
که صدای بی صدایی را بهم بزند
“Fools” said I, “You do not know
نادان ! گفتم من! تو نمی دانی
Silence like a cancer grow
بیصدایی مانند یک سرطان می روید
Hear my words that I might teach you
واژگانی که شاید به تو بیاموزم بشنو!
Take my arms that I might reach you”
بازوانم را بگیر که شاید من به برسم
But my words like silent raindrops fell
ولی واژگانم مانند باران می ریزند(می بارند)
And echoed in the wells of silence
و در تاریکی پژواک میکنند
And the people bowed and prayed
و مردم خم شدند و دعا کردند
To the neon god they made
به خدای نئونی که ساخته بودند
And the sign flashed out its warning
و نشانه هشدار داد با فلش دادنش
In the words that it was forming
در واژگانی که داشتم بهشان فرم می دادم
And the sign said “The words of the prophets
و نشانه گفت واژگان پیامبران
Are written on subway walls
بر دیوارهای مترو (زیرگذر) نوشته شده اند
And tenement halls
و هال های آپارتمان ها
And whispered in the sounds of silence”
و در صداهای بی صدایی زمزمه کردند