🇵 🇮 🇸 🇭 🇻 🇦 🇦 🗣️🎵

Channel
Logo of the Telegram channel 🇵 🇮 🇸 🇭 🇻 🇦 🇦 🗣️🎵
@sher_deklamehPromote
421
subscribers
🌙 ོ. ོོ ⁦🥀__ نه هنرمندم ، نه شاعر و نه هیچکس دیگری، فقط بدنبال دانستن رازی هستم که پروانه را به سوختن ، شمع را به گریستن و آدمی را به نوشتن وامی‌دارد... خاصیت صدا آرامش است #بیژن_امرایی(پیشوا)
دوستت دارم
شبیه آزادی
و می‌دانم
عشق
آغاز اندوه است
گل
آغاز گلوله ...

#رضا_نظری_ایلخانی
همه میدونن قشنگی دنیا به لبخند دوسته
اولش شاید خیلی مسخره به نظر بیاد
اما هرچی پابه سن تر میشی این موضوع بیشتر خودشو نشون میده
باورکنی یانه بدون دوست دنیا جای وحشتناکیه


برای دوست♥️
اونقدر آدما قبل من و تو
غصه خوردن، لب پنجره سیگار کشیدن،عاشق شدن،فارغ شدن،فحش دادن....
اونقدر آدمها قبل من و تو
بردن، باختن، گذاشتن رفتن، گم و گور شدن..
اونقدر آدمها قبل من و تو
به گذشتشون فکر کردن، حسرت خوردن، بغض کردن..حالا کجان رها کن رفیق...رها کن بره.

@alone11403
Forwarded from اتچ بات
تونه شیطون و کولش بیره وقتی
خدا ها تور پاهات بلد بو
تو سیلی و سوز و رنگت قشنگه
کومین سازی که آهنگت قشنگه
علیسونه و سقایی هانه د تشنیت
که حرفم میزنی دنگت قشنگه
یه عمر کول کریتم کرد نازت
مردم سی گیس وازت
هیچی جز برمت نمیهام
چشات میهام سی جهازت
تو هم چی مه یه عمر / مه تنیا و تو آواره ی ولاتی
نه تو بی مه خوشی و نه مه بی تو
مه آخر شر تو هم اول نهاتی
@sher_deklameh
Forwarded from اتچ بات

By david michael draiman
دیوید میکاییل دریمن

The Sound Of Silence"
صدای بی صدایی
Hello darkness, my old friend  
سلام تاریکی دوست قدیمی من
I've come to talk with you again
آمده ام تا دوباره با تو سخن بگویم
Because a vision softly creeping
برای یک نگاره که به آرامی می خزد
Left its seeds while I was sleeping
که تخم هایش را زمانی که خواب بودم گذاشت
And the vision that was planted in my brain
و نگاره ای که در مغزم کاشته شده بود
Still remains
هنوز مانده است
Within the sound of silence
همراه با صدای بی صدایی

In restless dreams I walked alone
در خواب و رویا های بی قرار تنها قدم زدم
Narrow streets of cobblestone
خیابان های تنگ کابل استون
‘Neath the halo of a streetlamp
پایین هاله نور چراغ خیابانی
I turned my collar to the cold and damp
گریبانم را به سوی سرد و نمناک برگرداندم
When my eyes were stabbed by the flash of a neon light
زمانی که چشم هایم با نور فلش چراغ نئونی ضربه خورد
That split the night
که شب را دونیم کرد
And touched the sound of silence
و صدای بیصدایی را لمس کرد

And in the naked light I saw
و در شب لخت دیدم
Ten thousand people, maybe more
ده هزار تن شاید بیشتر
People talking without speaking
مردمی که بدون صحبت کردن حرف می زدند
People hearing without listening
مردمی که بدون گوش کردن می شنیدند
People writing songs that voices never share
مردمی که آهنگ می نوشتند که صداها هرگز پخششان نمی کردند
No one dare
هیچکس جرئت نمی کند
Disturb the sound of silence
که صدای بی صدایی را بهم بزند

“Fools” said I, “You do not know
نادان ! گفتم من! تو نمی دانی
Silence like a cancer grow
بیصدایی مانند یک سرطان می روید
Hear my words that I might teach you
واژگانی که شاید به تو بیاموزم بشنو!
Take my arms that I might reach you”
بازوانم را بگیر که شاید من به برسم
But my words like silent raindrops fell
ولی واژگانم مانند باران می ریزند(می بارند)
And echoed in the wells of silence
و در تاریکی پژواک میکنند

And the people bowed and prayed
و مردم خم شدند و دعا کردند
To the neon god they made
به خدای نئونی که ساخته بودند
And the sign flashed out its warning
و نشانه هشدار داد با فلش دادنش
In the words that it was forming
در واژگانی که داشتم بهشان فرم می دادم
And the sign said “The words of the prophets
و نشانه گفت واژگان پیامبران
Are written on subway walls
بر دیوارهای مترو (زیرگذر) نوشته شده اند
And tenement halls
و هال های آپارتمان ها
And whispered in the sounds of silence”
و در صداهای بی صدایی زمزمه کردند
Forwarded from اتچ بات
به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم
بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم
الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد
مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم
جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکُش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جانِ شیرینم
ز تابِ آتش دوری شدم غرقِ عرق چون گُل
بیار ای بادِ شبگیری نسیمی زان عرقچینم
جهانِ فانی و باقی فدایِ شاهد و ساقی
که سلطانیِّ عالَم را طُفیلِ عشق می‌بینم
اگر بر جایِ من غیری گزیند دوست، حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جایِ دوست بُگزینم
صَباحَ الخیر زد بلبل، کجایی ساقیا؟ برخیز
که غوغا می‌کند در سر خیالِ خوابِ دوشینم
شبِ رحلت هم از بستر رَوَم در قصرِ حورُالعین
اگر در وقتِ جان دادن تو باشی شمعِ بالینم
حدیثِ آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد
همانا بی‌غلط باشد، که حافظ داد تلقینم

#پیشوا
دست خالی آمدم اینجا ولی وقت وداع
پنجه درخاکت زدم مشتی شرف برداشتم

سروش
امان از آدمی
ببین چگونه با توجیه (عقل)
به زندگی ادامه می دهد
رذالت
دورویی
شقاوت و بدبختی ...

خوشا غریزه


#پیشوا
زندگی گاهی با ترانه ی شروع میشود
زیبا و خاطره انگیز
کوتاه وغمناک

آه، با تمام صبوریمان زود پیر شدیم

#پیشوا
رونق عهد شباب است دگر بُستان را
می‌رسد مژدهٔ گل بلبل خوش‌الحان را
ای صبا گر به جوانان چمن باز رَسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را
گر چنین جلوه کند مغبچهٔ باده‌فروش
خاک‌روبِ درِ میخانه کنم مژگان را
ای که بر مه کشی از عَنبرِ سارا چوگان
مضطرب‌حال مگردان، من سرگردان را
ترسم این قوم که بر دُردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
برو از خانهٔ گردون به در و نان مطلب
کآن سیه‌کاسه در آخر بِکُشد مهمان را
هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
ماه کنعانی من! مسند مصر آنِ تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن
را


سال۲۵۸۳معادل صده پانزدهم شمسی خجسته باد❤️🎉
عشقت
خانه‌ی سالمندان است

دلم
نیمکتی خسته

شعرم
پیرزنی تنها
که با این میل خودکار
مثل یک شال بی‌انتها
موهایت را
خیال می‌بافد ...

#رضا_نظری_ایلخانی
Forwarded from اتچ بات
عهد بستم با تو در اسطوره‌ها، انگاره‌ها
می‌تپد نقش دلم بر سینه‌ی دیواره‌ها

راندی‌ام از قلب خویش و آمدی همراه من
خانه می‌سازد وطن در سینه‌ی آواره‌ها

عاشق و معشوق محتاج و گرفتار هم‌اند
من اسیرم یا تو؛ اقیانوس‌ها یا قاره‌ها؟!

آسمان دور است می‌دانم ولی منعم مکن
عشق یعنی کوشش بیهوده‌ی فوّاره‌ها

آه پیدا کن مرا ای عشق کامل، عشق ناب!
خسته‌ام از جستجو در بین آدم‌پاره‌ها


#رضا_نظری_ایلخانی
#پیشوا 🎙️

‍ 𝓐𝓭𝓲𝓽𝓸𝓻𝓐,𝓑𝓲𝓳𝓪𝓷_𝓞𝓯𝓯𝓲𝓬𝓲𝓬𝓪𝓵.
https://t.center/rezanazariilkhani
Forwarded from اتچ بات
❤️خاطره

حتّی برای عشق تو هم جا نمانده است
بس که برای دیدن تو تنگ شد دلم


#رضا_نظری_ایلخانی

‍ 𝓐𝓭𝓲𝓽𝓸𝓻𝓐,𝓑𝓲𝓳𝓪𝓷_𝓞𝓯𝓯𝓲𝓬𝓲𝓬𝓪𝓵.
https://t.center/rezanazariilkhani
Forwarded from اتچ بات
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی
دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصد این قوم خطا باشد هان تا نکنی
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی
دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
نقل هر جور که از خلق کریمت کردند
قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنی
بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد
از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی
#حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر
که دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنی

دکلمه بیژن امرایی (پیشوا)🎙️

‍ 𝓐𝓭𝓲𝓽𝓸𝓻𝓐,𝓑𝓲𝓳𝓪𝓷_𝓞𝓯𝓯𝓲𝓬𝓲𝓬𝓪𝓵.
Telegram Center
Telegram Center
Channel