دل نوشته ها و اشعار شیدا_التیام

عاشقت هستم ولی هرگز نمیدانی، چرا؟
عشق را در دفتر چشمم نمیخوانی چرا؟

من که‌در آغوش احساسم تورا جا میدهم
قدر نَشناسی! در این منزل نمی‌مانی چرا؟

گفته بودی سینه‌ات دریایی‌از دلدادگی‌ست
در وصال ساحل دل، موج و طوفانی چرا؟

من که‌با انبوه سختی دل به‌دستت داده‌ام
میروی از پیش قلب من به آسانی چرا؟

روز اول چشمهایت صحبتی جانانه داشت
بی وفا اکنون بگو درگیر کتمانی چرا؟

به قلم بانو:شیداالتیام

اوا:فریبازنگنه

لَبانی غرقِ اِبهامم که میخندم میان ِ درد
شبیه ِ کودک ِ کاری،که آمد درجهان ِ درد

خیابانهای این دنیا لجنزاریست بی پایان
که می‌لغزد قدمهایم بر آنها در زمان ِ درد

نشینم روی پای غم،بجای آب‌ونان، هردم
خودم‌رامیخورم‌کم‌کم،دراینجابادهان ِدرد

هوای زندگی ابری، امان از درد ِ بی چتری
که میباردفقط باران ِ خون از آسمان ِ درد

درونم مرغک ِ شادی پرید از خواب آزادی
نگاهم سمت ِ آبادی، خودم در آشیان ِ درد

شیدا_التیام✍



رامین نیک سیما 🎙

#چرا؟

عاشقت هستم ولی هرگز نمیدانی، چرا؟
عشق را در دفتر چشمم نمیخوانی چرا؟

من که‌در آغوش احساسم تورا جا میدهم
قدر نَشناسی! در این منزل نمی‌مانی چرا؟

گفته بودی سینه‌ات دریایی‌از دلدادگی‌ست
در وصال ساحل دل، موج و طوفانی چرا؟

من که‌با انبوه سختی دل به‌دستت داده‌ام
میروی از پیش قلب من به آسانی چرا؟

روز اول چشمهایت صحبتی جانانه داشت
بی وفا اکنون بگو درگیر کتمانی چرا؟

شیدا_التیام ✍
رامین نیک سیما 🎙
#

#چرا؟

عاشقت هستم ولی هرگز نمیدانی، چرا؟
عشق را در دفتر چشمم نمیخوانی چرا؟

من که‌در آغوش احساسم تورا جا میدهم
قدر نَشناسی! در این منزل نمی‌مانی چرا؟

گفته بودی سینه‌ات دریایی‌از دلدادگی‌ست
در وصال ساحل دل، موج و طوفانی چرا؟

من که‌با انبوه سختی دل به‌دستت داده‌ام
میروی از پیش قلب من به آسانی چرا؟

روز اول چشمهایت صحبتی جانانه داشت
بی وفا اکنون بگو درگیر کتمانی چرا؟

#شیدا_التیام ✍
#بانوستاره🎤

لَبانی غرقِ اِبهامم که میخندم میان ِ درد
شبیه ِ کودک ِ کاری،که آمد درجهان ِ درد

خیابانهای این دنیا لجنزاریست بی پایان
که می‌لغزد قدمهایم بر آنها در زمان ِ درد

نشینم روی پای غم،بجای آب‌ونان، هردم
خودم‌رامیخورم‌کم‌کم،دراینجابادهان ِدرد

هوای زندگی ابری، امان از درد ِ بی چتری
که میباردفقط باران ِ خون از آسمان ِ درد

درونم مرغک ِ شادی پرید از خواب آزادی
نگاهم سمت ِ آبادی، خودم در آشیان ِ درد

#شیدا_التیام
@SheidaaEltiyam

بزن لبخند و دل را کن هوایی
بده وعده که می خواهی بیایی

پرستشگاهی از خود را نشان ده
جهانم بی تو کم دارد خدایی

#شیدا_التیام
@SheidaaEltiyam

مثل نت های غمی در دلم اجرا شده ای
تازگی ها وسط سینه معما شده ای

قلب من ظرفیتش را تو که میدانی چون
از میان همه دنیا تو فقط جا شده ای

ترکمنچایی و من کشور بازنده ی تو
چون بنام کس بیگانه تو امضا شده ای

"دل من! آن همه شور تو کجا رفت و چه شد
چقدر زود در این معــرکه تنها شده ای

حس آغوش تو دروازه ی آرامش من
آه...! در فال من این بار هویدا شده ای


شیدا_التیام✍



رامین نیک سیما ✍

مثل نت های غمی در دلم اجرا شده ای
تازگی ها وسط سینه معما شده ای

قلب من ظرفیتش را تو که میدانی چون
از میان همه دنیا تو فقط جا شده ای

ترکمنچایی و من کشور بازنده ی تو
چون بنام کس بیگانه تو امضا شده ای

دل من! آن همه شور تو کجا رفت و چه شد
چقدر زود در این معــرکه تنها شده ای

حس آغوش تو دروازه ی آرامش من
آه...! در فال من این بار هویدا شده ای


#شیدا_التیام

سروده ی :بانوشیداالتیام
اوا:فریبازنگنه

‍ ‍ دردی نشسته درجان، تکرار پشت تکرار
خون میخورد چو زالو،ازجام عشق، هربار

میسوزم از درونم، آنجا که از تو خوش بود
در دود درد مُردن، آیین ِ مرگ ِ سیگار

آهنگ رفتنم را از راه ِ دور بـِشنـُو
دیگر اثر ندارد غمناله های گیتار

خواب از سرم پریدو، پر زد ازانتخابت
فهمیده‌ام خطر را، با چشمهای بیدار

ای کاش جای زخمت از سینه محو گردد
پایان بگیرد امشب، آزار ِ روح ِ بیمار


#شیدا_التیام✍
#شاهین🎤

‍ ‍ دردی نشسته درجان، تکرار پشت تکرار
خون میخورد چو زالو،ازجام عشق، هربار

میسوزم از درونم، آنجا که از تو خوش بود
در دود درد مُردن، آیین ِ مرگ ِ سیگار

آهنگ رفتنم را از راه ِ دور بـِشنـُو
دیگر اثر ندارد غمناله های گیتار

خواب از سرم پریدو، پر زد ازانتخابت
فهمیده‌ام خطر را، با چشمهای بیدار

ای کاش جای زخمت از سینه محو گردد
پایان بگیرد امشب، آزار ِ روح ِ بیمار


#شیدا_التیام

شاعر : شیدا التیام
اجرا و میکس : اکبر ترکان
💽 محمد اصفهانی
کاری از کانال :
( آوای اصیل بر مدار عشق )
1399/2/10 🎧🎧🎧 𝓪𝓴𝓫𝓪𝓻 𝓽𝓸𝓻𝓴𝓪𝓷

همیشه درسکوت من ،صدای تارو
تنبوری
شروع جمعه ای غمگین،نوای سرد
ماهوری

کویری تشنه ام اما،سراب ظهر گرمایی
شبیه طعم دریاها ، اگرآبی ، ولی شوری

بجای بوسه ، ازداغت ، لبم صدها ترک دارد
چنان می‌خواهمت ، گویی، شراب ناب انگوری

برای شب نشینی ها، همیشه راوی
عشقم
کجای قصه خوابیدی ،که
ازچشمان من دوری

توهم میزنم شاید، که ماه آسمان هایی
دلم تاصبح می‌رقصد ، گمانم قرص
ناجوری

تمرکز کن دراین عاشق ،ببین
اصلا چه میبینی
دلیلی هم مگر داری که ازاین
عشق منفوری

تنم صحرای شنزار و نگاهت تلخ و
طوفانی
چه بی تابانه آشوبم ،چه بیرحمانه
مغروری

✍به قلم زیبای :بانو شیدا التیام
🎙خوانش: ریما

مخمصه ی اعجاز

امشب از چشم تو باید غزلی ساز کنم
چون کبوتر به افق های تو پرواز کنم

بسته شد پنجره ی روی تو بر من اما
بار دیگر به سرای تو دری باز کنم

نیست آسان که گشایم گرهی از دردم
عشق کو تا که در این مخمصه اعجاز کنم

یک نفر کاش به حرف دل من گوش کند
تا کمی راز دل خویشتن ابراز کنم

سخت دلمرده ام از حسرت نادیدن تو
زندگی را مگر از شوق تو آغاز کنم

#شیدا_التیام
@SheidaaEltiyam

✍ شیدا التیام
🎙 اکبر ترکان
تنظیم صدا و میکس : اکبر ترکان
1399/5/1
𝓪𝓴𝓫𝓪𝓻 𝓽𝓸𝓻𝓴𝓪𝓷

‍ اساتید:.بداهه خوانی ونوازندگی زیبا
دمنوشش امشب نیوش گوش وجان

خواننده سنتی👇👇

#خواننده_علی_فضایلی🎙

#همخوان_جناب_طهماسبی
نوازنده:#جناب_حجت_اله_طالبی
#غزل_زیبا_دوران
#بانوشیدا_التیام✍

🌷#دوران🌷

می رسد روزی که غم حیران شود
درمیان آتشی سوزان شود

مثل یک سریال ِ سردوبی ثمر
عاقبت اجرای آن پایان شود

رنگ نامردی بپوسد در جهان
رنگ عالم ،رنگ نخلستان شود

محتوای سینی ِ عصرانه ها
چای با خرمای دشتستان شود

می رسد روزی که ابر اشتیاق
بر سرای باغ دل مهمان شود

جان بگیرد بذر خشک انتظار
شادمان ازبارش باران شود

شاخه اش سرمست تا حد جنون
غنچه اش باعشق هم پیمان شود

میوه اش طعم ِ انار ِ عاشقی
سایه اش سامان ِ بی سامان شود

آرزو دارم که روزی اشک غم
سرمه ای ازعشق بر مژگان شود

لحظه ی رقصیدن ِ کشتی ِ عشق
حجم دریا عاری از طوفان شود

خنده هارا مرهمی باشد ز لطف
زخم ِ جان،از این روش درمان شود

ریشه ی نکبت بخشکد،بعداز آن
مهربانی شیوه ی دوران شود


باتشکروقدردانی ازدوست عزیزهنرمند
خواننده سنتی جناب علی فضایلی مکرم وهمراهان هنرمندنوازده وهمخوان👏🌺
باتشکرازشاعره توانمند👇👇

#مهربانوشیدا_التیام💐🙏🙏🙏🙏

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#آوای_اصیل_برمدارعشق❤️

┏━━━❤️━━━┓
🎻 @avayeasill 🇮🇷
┗━━━❤️━━━┛

چند ستاره مانده به ماه
ازاواخر فصل گرم چشمانت؟!

چند شب
نشسته بر جاده ی خیال آمدنت؟!


چند هم نشینی با ماهتاب
چند پنجره دلتنگی؟!

من ازحضور تو در اشکهایم حرف می زنم که
بویِ یاس های اردیبهشت را میدهد

ازنگاه چشمهایی که
پشت پرچین باغ احساست عمیق شدند به تماشای
مسیر پرواز پرستوها
از عرش تا آغوشت

چقدر بغض مانده بر مدار چرخان اشک در گردشِ ؟
تا قی کنم‌ نداشتنت را

بمان و نرو
نرو تا از درخت دیدگانم برگ و بار بودنت نیفتاده
بـــــرگـــــرد


#شیـدا_التيـام

دلم دامن چین دار با گلهای ریز آبی میخواهد
دیگردر لباس‌های زمخت  پسرانه رویایی نمی بینم
جنسم از طراوت   آویشن های صحرا ست
موهایم تار به تار با نسیم می رقصد
ایکاش دلگیر نمی شدی پدر
دنیای  دخترانگی ام را
رنگی می بخشیدی
لحظه ایی
خورشیدکم
خوش  می درخشی
هنوز  کودک درونت
نظاره گر  رقص ماهیان  است
و خطوطِ هندسی نقشینه ی حیاط
که یادمان بازی "  لی لی" و شیطنت هاست
" برخیز " موهایت را به دستان نوازشگری بسپار
که این   دامگاه " درشت نای"   زندگی
بی وقفه غروب می کند ...

شعر مشترک
#شيدا_التيام
#محمدرضا_پرنیان_مهر
#هشت‌شعر‌