ضرورت مخالفت معلمان با حکم اعدام
به بهانه تایید حکم اعدام پخشان عزیزی، مهدی حسنی و شاپور احسانی
جعفر ابراهیمی
این نوشته خطاب به معلمانی است که با اعدام مخالفاند، بهویژه معلمان پیشرو و آگاهی که همواره با هرگونه خشونت و سرکوب مقابله میکنند و تلاش دارند در ساختار سرکوبگرانه نظام آموزشی و مدرسه نقش سرکوبگر ایفا نکنند. این معلمان وظیفه دارند در برابر بالاترین سطح خشونت در جامعه، یعنی خشونت ساختاری و هدفمند مانند اعدام، سکوت نکنند و علیه آن موضعگیری کنند. چگونه میتوان مخالف خشونت در مدرسه بود اما در برابر خشونت در جامعه سکوت کرد؟
هیچکس بهتر از صادرکنندگان حکومتی احکام اعدام نمیداند که اعدام نهتنها عملی بازدارنده نیست، بلکه ابزاری برای سرکوب و کنترل جامعه است. هدف این نوشته پرداختن به چرایی مخالفت با اعدام نیست، بلکه تأکید بر این است که گسترش اعدام تنها به حکومت محدود نمیشود، بلکه عوامل دیگری نیز در آن نقش دارند.
در ایران، اعدام به ابزاری تبدیل شده که حکومت از آن برای تثبیت قدرت و سرکوب جامعه بهره میبرد. همگان آگاهاند که مبانی حقوقی، قضایی، بازدارندگی و حتی دینی اعدام امروز با چالشهای جدی مواجه است. با این وجود، حکومت با استفاده از اتهامات گوناگون و بهانههای مختلف، به صدور احکام اعدام ادامه میدهد. این روند بهویژه در ماههای اخیر شدت گرفته است. صدور احکام اعدام برای زندانیان سیاسی و عقیدتی و همچنین برای زندانیانی با جرایمی نظیر مواد مخدر، قتل و سرقت، نشان از آن دارد که هدف اصلی حکومت، ایجاد رعب و کنترل جامعه است.
طبق آخرین آمار، دستکم ۵۴ زندانی سیاسی و عقیدتی به اعدام محکوم شدهاند. در عین حال، در پنجاهمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، احکام اعدام برخی زندانیان سیاسی نظیر پخشان عزیزی، مهدی حسنی و شاپور احسانی تأیید شده است. این زندانیان در کنار دیگر محکومان قرار دارند که اجرای احکامشان قریبالوقوع است. اما مسئله تنها به حکومت محدود نمیشود؛ سکوت جامعه در برابر این سرکوب نیز نقش مهمی در استمرار این روند دارد. جامعهای که در برابر اعدام بیتفاوت است، عملاً با این خشونت همراهی میکند.
علاوه بر حکومت و جامعه، بخش دیگری نیز در گسترش اعدام نقش دارد؛ افرادی که خود را فعال حقوق بشر یا مخالف اعدام معرفی میکنند و از این عنوان برای کسب اعتبار و منافع شخصی بهره میبرند. واقعیت این است که اگر زندانی وجود نداشته باشد یا مبارزهای شکل نگیرد، این افراد موضوعی برای دفاع نخواهند داشت. متأسفانه، برخی از این افراد نهتنها در برابر اعدام سکوت میکنند، بلکه با برخورد گزینشی و به حاشیه راندن برخی محکومان، عملاً به تقویت سرکوب کمک میکنند. این گروه که حقوق بشر را به صنعتی سودآور تبدیل کردهاند، با سکوت گزینشی یا تمرکز بر موارد خاص، نقش مؤثرتری در بیعدالتی نسبت به مردم عادی دارند. گویی از نگاه آنان، برخی افراد مستحق حمایت نیستند، مگر آنکه با عقاید یا اهداف آنان همسو باشند.
برای مخالفت مؤثر با اعدام، باید این رویکردهای گزینشی و منفعتطلبانه را نقد و افشا کرد. وظیفه ما این است که از هرگونه تفکیک عقیدتی، سیاسی، ملیتی و جنسیتی در موضوع اعدام فاصله بگیریم و با هر شکلی از اعدام مخالفت کنیم. بدون شک، همانطور که زندانیان اعتصابی در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» تأکید کردهاند، تنها راه توقف ماشین اعدام، اتحاد و عمل جمعی است. اگرچه این مسیر دشوار است، اما با کنار گذاشتن رفتارهای فرقهگرایانه و اتخاذ رویکردی انسانی و جمعی، میتوان به نتیجه رسید.
این مسئولیت، بهویژه بر دوش معلمانی است که وظیفه خود را فراتر از اجرای بخشنامهها و برنامههای درسی سرکوبگرانه تعریف کردهاند. آگاهیبخشی به جامعه و ایجاد اتحاد برای مقابله با اعدام، بخشی از مسئولیت انسانی و اجتماعی آنان است. تنها با این رویکرد میتوان به ساختن جامعهای عاری از خشونت و سرکوب امید داشت.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
#اعدام_قتل_عمدحکومتی@shbazneshasteganir