#فدرالیزم_اصلاحطلبان_مقدمه_تجزیه_ایران
تمرکززدایی پهلوی ≠ فدرالیسم جا
تمرکززدایی یکی از برنامههای توسعه در زمان زمامداری محمدرضاشاه بود که در جریان اصلاحات موسوم به انقلاب سفید ذیل طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی پی گرفته شد.
اهمیّت این طرح ضمن تمرکززدایی از قدرت، بیشتر به آن بود که در روزگار اوج قدرت ملّی ایران، مرکز ثقل تضادهای سیاسی را از سطح کلان به حوزههای شهری و استانی منتقل میکرد و با این اقدام، ثبات سیاسی در حوزهی کلان تامین میشد. جالب اینکه این طرح در آن زمان با مخالفت ۵۷یها روبرو شد، امّا اکنون برای استمرار انقلابشان، با این طرح قصد دارند که تمرکز ملّت ایران را از تغییرات سیاسی در حوزهی کلان به دعواهای محلّی پرت کنند.
در جا نخست عدهای چون رضایی، قالیباف، خاتمی و اکنون عارف در پی فدرال کردن ایران اند. معنای اصلی فدرالیسم متّحد کردن است. کشورهای مجزّا از حقّ خویش در اختیار امور خود صرفنظر کرده و جهت اتّحاد آن را به سطح بالاتری از قدرت میسپارند. اصلاحطلبان چون شالودهی افکارشان بر اِعوِجاج نظری روشنفکرانشان استوار است، فدرالیسم را نیز مثل مابقی چیزها وارونه میفهمند!
ممکن است عدّهای ایراد بگیرند که اگر مشابه با چنین طرحی در دوران پهلوی نیز در دستور کار بوده، چرا با تقلید آن در جا مخالفید؟
چون، مادامی که نهاد تاجوتخت Crown به ایران بازنگردد، ایران به مسیر Failed State ها خواهد رفت. یعنی اقدامات جا حتّی اگر بی اغراض امّتگرایانه و ایرانستیز و تقلید نعل به نعلی از دوران شاه باشد، باز نتیجه معکوس میدهد. چون آن دمِ مسیحایی یا رگ حیاتی فیضی که از فرّهی تاج به نهاد دولت میرسد منقطع شده است؛ این جسم رو به احتضار که نامش ایران است، مسیحی میخواهد که مردگان را زنده میکرد. روزگار وصل روح خود را به منبع جاودان پیشین میطلبد. نهاد تاجوتخت آن واسطه است.
#ارسالی
#شهریاران_عاشقان_ایران
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران