ایکاش صاف باشد این آسمان آبی
باران نباره چندی بر تاک و بر گلابی
تا اینکه باغدارن آن میوه ها بچینند
شاید رود به بازار سودی برد حسابی
دیروز ابری از کوه سر زد تگرگ ریزان
سودی نداشت برکس جز زحمت و خرابی
بر موزلان کشمش چندان تگرگ بارید
کز موزلان به جا ماند یک برکه پر آبی
آنکس که داشت کشمش در موزلان فراوان
اینک دگر ندارد نه خوردی و نه خوابی
کردم سئوال صبحی من از هواشناسی
اوهم نداد برمن باب دلم جوابی
گفتا که باز باران بارد به دشت شرا
هرچند باشد امروز یک روز آفتابی
برخیز باغدارا در فکر میوه ها باش
بر چیدنش بفرما از جان ودل شتابی
البته کن تو تحقیق درحین میوه چیدن
شاید که گفته باشد آقا دروغ نابی
سر فراز باشید
#احمد_احمدی #آدشته_کرمان@poem_sharra