🔺کردستان در اعترافات پوتین گناهکار
ولادیمیر پوتین دیروز در جریان کنفرانس خبری اش، گریزی هم به مسالەی کردها زد. او با ابراز نگرانی از شعلەور شدن آتش جنگ میان کردهای سوریه و ترکیه گفت:
اخیرا دیپلمات های اروپایی به من گفتند طی جنگ جهانی اول به کردها وعدەی استقلال داده شد، اما فریبی بیش نبود...
مسالەی کردها می بایست در چارچوب رژیم اسد حل و فصل می شد، اما این اتفاق نیفتاد و امیدوارم اینک توسط دولت تازه چاره شود.
نمی دانم اظهار بی اطلاعی آقای جاسوس از سرگذشت پرادبار مسالەی کرد در صد سال قبل که منشا بحران های فعلی است، چقدر صحیح است.
کردهای سوریه همین پارسال در قامیشلو و در بغل گوش نیروهای روس، به خاطر صد سالگی پیمان لوزان و از بیم تکرار مصائب آن کنفرانسی برگزار کردند.
پیمانی که رویای کردهای آناتولی و ولایت موصل را برای استقلال به سراب تبدیل کرد. لوزان مهر بطلان بر پیمان سور بود که سه سال قبل قدرت های پیروز جنگ در آن به کردها وعدەی داشتن وطنی ملی و مستقل داده بود.
برای آنکه آقای پوتین ظاهرا بی خبر، بهتر متوجه شود، رخدادهای یک قرن پیش را با روندهای امروز مقایسه می کنم که خود ایشان معمار اصلی آن بوەاند.
پیمان سور تا حدی شبیه روند ژنو بود که با میانجیگری سازمان ملل و حضور قدرت های غربی برای حل و فصل بحران سوریه در جریان بود.
با مداخلەی روسیە در جنگ داخلی به نفع اسد، روند ژنو عملا کنار گذاشته شد. به جای آن پوتین روند آستانه را بنیان نهاد که شبیه تیله بازی میان خودش و اردوغان بود.
نقشی کم اهمیت هم گاه و بیگاه به ایران می رسید.
اما کردها مطلقا راهی به آستان آستانه نیافتند و از قضا همین امر به یکی از علل سقوط اسد و شکست نهایی ایران و روسیه بدل شد.
نیک می دانیم که یکی از عوامل اصلی سقوط دمشق، بحران ویرانگر اقتصادی و تورم و رکود لجام گسیختە بود که بدنەی اجتماعی هوادار نظام را از آن جدا کرد.
منابع نفتی سوریه که سهمی مهم در درآمدهای ارزی آن داشتند کلا در اختیار کردهاست که از حمایت آمریکا هم بهره مندند.
اگر رژیم در ازای اعطای یک خودمختاری محدود به کردها، مجددا کنترل نفت را بدست می گرفت و وضع اقتصادیش بهبود می یافت، به این سادگی مضمحل می شد؟
روشن است که نه! اما نه پوتین و نه ایران و نه به طریق اولی سوریه متوجه این مهم نبودند و قمار آستانه را به ترکیه باختند.
البته این سرانجام تمام روندهای پشت پرده، زد و بندهای غیررسمی و جاسوس بازی های سیاسی است که در لحظەای قربانی دسیسه و فرصت شناسی رقیب نامرد می شوند.
کشف گره کور مسالەی کرد از سوی آقای پوتین که گویا این یکی دو روز آن را از دهان دیپلمات های غربی شنیده، با وقایع تاریخی روسیه محور نیز همخوان نیست.
چه رفقای کمونیست سابق وی نقشی مهم در افشای پیمان استعماری سایکس و پیکو داشتند که خاورمیانەی کنونی مولود آن است.
داستان این است که در سال 1916 انگلستان و فرانسه قبل از شکست نهایی عثمانی مخفیانه مرده ریگ آن را میان خود تقسیم و مراتب را به متحد خود، روسیەی تزاری اطلاع داده بودند.
پس از آن که کمونیست ها در مسکو به قدرت رسیدند، در نوامبر 1917 طی "اقدامی انقلابی" مفاد قرارداد "استعمارگرانەی مزبور را افشا و در روزنامەی پراودا منتشر کردند.
این اقدام زلزلەای میان نخبگان عرب، ترک، ارمنی و کرد ایجاد کرد.
عرب ها از تعارض قرارداد لو رفته با وعدەهای متفقین مبنی بر ایجاد یک میهن عربی واحد در خاورمیانه سرخورده و عصبانی شدند.
ترک ها هراسان از مغبون شدن کامل و از دست رفتن آناتولی خود را در تنگنایی بی سابقه یافتند.
لابی های ارمنی هم در سراسر جهان به کار افتاد و تلاشی وافر برای روی خط آوردن آمریکا آغاز شد و کردها هم هراسان دست به دامن این و آن شدند.
دور نیست که پوتین نیز که خود را وارث پطر کبیر و تزارهای روس می داند، در جریان تحولات اخیر مخفیانه با ترکیه و اسرائیل و تیم ترامپ نبسته و سوریه را با اوکراین تاخت نزده باشد.
مغازلەی آشکار وی با حاکمان جدید دمشق اگر دال بر پذیرش باخت آشکار نباشد، قرینەی قسمی بده بستان مخفیانه است.
در این صورت باید منتظر رژیم پس از او و باز شدن آرشیوها و افشاگری های انقلابی جدید بود.
در هر حال وی یکی از مقصران اصلی وضع کنونی است و نمی تواند در جایگاه ناصح و ناجی قرار گیرد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1