«دانشگاه، توسعه فناوری و مهاجرت»
#نامه_وارده#حسین_بهمنآبادی (دانشجوی دکترای مهندسی مکانیک)
❇️ خلاصه حرفم را همین اول کار بگویم: شرایط اقتصادی به عنوان «عامل اصلی مهاجرت» فارغالتحصیلان دانشگاهی گویا قرار است بار سایر قصورهای مدیریتی را هم به دوش بکشد و مدیران وزارت علوم و سایر دستگاههای مرتبط با آموزش عالی نیز از این موضوع بدشان نمیآید، یعنی تحت شرایط اقتصادی باثباتتر هم ممکن است ما تمایلی زیاد به خروج از کشور داشته باشیم و حتی فشار و اجباری هم برای مهاجرت روی خودمان احساس کنیم. منظورم از اجبار برای مهاجرت هم در عبارت «کاش وطن جایی برای ماندن بود» خلاصه میشود.
🔸 اما قصور کجاست؟ اصولا مدیریت دانشگاه به سبک MIT یا جایی مثل آن و کپیبرداری صرف از آنها اشتباه است، چون ما منابع و شرایط آنها را نداریم. بنابراین معیارهای آنها هم برای ما وسیله سنجش خوبی نخواهد بود. در رشتههای مهندسی هنوز هم اولویت با مقاله است، در حالی که نوشتههای ایرانیهای مقیم کشور در این زمینهها خروجی مشهودی نداشته و تأثیر بسیار کمی در فناوری گذاشته است. دلیل این موضوع بیاستعدادی نیست، بلکه نوشتن مقالات در فضای فانتزی، جز کسب مدارج شامخ علمی برای اعضای هیئتعلمی نفع و اثری ندارد. نیازی که تعریف شده، واهی و نتیجه قوانین وزارت علوم بوده، در حالی که مهندسی یعنی توسعه فناوری و نه انتشار مقالههایی که نسبتشان با فناوری موردنیاز کشور در بهترین حالت تنافر است. راهکار عملی برای رفع این معضل هم کاهش اثر مقاله در ارتقای استادان رشتههای مهندسی است.
🔸 مورد قبلی را احتمالا زیاد شنیدهاید. آنچه تا به حال بعید است شنیده باشید، لزوم خلاقیت و جسارت نشان دادن ایرانیها در تعریف مدلهای پژوهشیست. معمولا در ایران صنایع مقصر اصلی جلوه داده شده و از طرفی دانشگاه نیز بیشتر اوقات پرستیژ «اگر به ما فرصت دهند...» را به خود گرفته است، اما نکته اصلی اینجاست که هیچکسی در صنعت، ادعای علم و دانش و پیشرو بودن ندارد و همه مکانیزمها تقریبا مبتنی بر منافع است. در طرف مقابل این دانشگاه است که خود را شهروند درجه یک و مدعی فضائل این مملکت میداند. پس بهتر است از مدعی طلبکار باشیم.
🔸 مدیران وزارت علوم باید به این نکته بدیهی توجه کنند که ریسکپذیری یکی از عوامل حیاتی پیشرفت است، در حالی که ما در کار پژوهشی کوچکترین ریسکی را نمیتوانیم به دانشگاه تحمیل کنیم. به همین دلیل شاهد پیشرفتهای اساسی نیستیم. دانشگاه فقط در نفع کارهای پژوهشی سهیم است، در حالی که پیشرفت فناورانه ریسک شکست دارد؛ پیشرفتی که دانشجو در آن جسارت میکند از شبیهسازیهای فانتزی بیرون بیاید و کاری به معنای واقعی کلمه «جدی» انجام دهد. در واقع حتی با فرض وجود پول برای خرید تجهیزات، ما از مدل پژوهشی فناورانهای که در آن «فرآیند» مهم باشد و نه «صرف نتیجه» محروم هستیم.
🔸 در آموزش این موضوع کاملا جا افتاده است، یعنی اگر شما راه حل درستی را در پیش گرفتهاید، انتظار دارید حتی با وجود خطای محاسباتی، در ارزیابی درس به شما نمره خوبی تعلق گیرد. همین درک باید وارد حوزه پژوهش هم بشود. به عبارت دیگر به جای ارتباط مستقیم با صنعت فعلی، دانشگاه باید محیط ایجاد «فناوریهای جدید» باشد. فناوری هم ریسک مالی و هم ریسک تحقق دارد. اگرچه دانشگاههای ایران پول موثری ندارند، اما حداقل ریسک تحقق را باید بپذیرند.
🔸 همچنین به راهکارهایی مثل ایجاد بانک اطلاعاتی ایدههای فناورانه در هر دانشکده هم میتوان اشاره کرد؛ یعنی مثلا چند دانشجوی مکانیک یا برق حتی اگر ایدهای از خودشان ندارند، با دیدن یک رویداد هفتگی معرفی ایده کمکم ترغیب شوند. البته در آموزش بازاریابی، منطق بازار، سرمایهگذاری و... هم خلأهای جدی داریم. به هیچوجه هم لازم نیست همه اینها در قالب درس و نمره باشند. این مباحث را در قالب فعالیتهای بخش ارتباط با صنعت و با همکاری انجمنهای علمی به صورت مستمر میتوان پیگیری کرد.
🔸 ایجاد فضای معرفی جدی کسبوکارهای مرتبط با هر رشته دانشگاهی همراه با تحلیل ریسک و هزینه یک نیاز جدیست؛ نیازی که با چند فایل ارائه و گفتن موارد بدیهی همچون «برق یا مکانیک در صنعت خودرو کاربرد دارد!» رفع نمیشود. باید با داشتن یک برنامه منسجم، افت موقت و چندساله در شاخصهای بینالمللی را پذیرفت ولی کشور را رشد داد. توجیه سطوح بالای مدیریتی کشور برای انتقاد نکردن از این موضوع هم لازم است، هر چند تا به حال باید به قلابی بودن اثر این رتبهها پی برده باشند.
@sharifdaily