«تگرگی نیست، مرگی نیست»
#پوری_آنلاین#بخش_سوم❇️ این هم آخرین
بخش نظرات دانشجوها درباره
#مرکز_مشاوره. در روزهای آینده چند پرونده از سالهای قبل روزنامه درباره مرکز مشاوره را هم بازنشر میکنیم.
👤ناشناس خسته
من واقعا غیر از خاطره و تجربه خوب چیزی از مرکز مشاوره به یاد ندارم. خیلی کمک کرد به من مشاورههای مرکز مشاوره برای ی دانشجو که تو ی دنیای پر از استرس و بیپولی راه حل دیگهای نداره خوبه. مشاورهای خصوصی قیمت نجومی دارند اما با 5000 تومان واقعا خوب بود؛ کیفیت هم همینطور. اما نارضایتی از سمت دختران بیشتر من دیدم و گاردشون نسبت به اون به شدت زیاد هست, گویا نگران اطلاعات شخصی خودشون هستند و مسئله اصلیشون با مراکز مشاوره همین هست ولی پسرانی که مراجعه میکردند, شخصا نارضایتی ندیدم که بلد باشه و کاملا راضی بودند. واقعا مشاور شخص بنده دلسوز و با درک بود.
نارضایتی شخصی بنده بیشتر به خاطر دیر وقت دادن بود یعنی به علت اینکه بیش از حد توان مراجعه داشتند, هر وقتی را که میخواستی بگیری عملا به سه ماه بعد موکول میشد و برای ی نفر که حال روحی خوبی رو نداره کار از کار گذشته است و خیلیا هم ضربه میخورن, چون جلسات نظم نداره و عملا خودم ضربه خوردم یعنی اگر درست وقت میدادند من وضعیت روحیم انقدرها هم بد نمیشد و مشکلاتی که یکسال باهاش دست و پنجه نرم کردم تعدیل. بیشتر میتونست درمان و خوب باشه و اگاه کننده ولی متاسفانه به دلیل وقت دادنهای دیر زمانی که غرق میشوی دستت را میگیرند که فرو نروی.
ولی راضی هستم از هیچ برای بنده بهتر بود؛ خیلی بهتر. خانوم دکتر هادی و سبحانی خوب حرفهای عمل میکردند. شاید در آن دوران که نیاز به هم صحبتی داشتم که ضربه نزند و بداند چجور با من رفتار کند و به من راه حل بدهد, همین مشاوران بودند و سنگر اخر. گرچه موقت بودن حضور بعضی آسیب زاست.
👤مینا ملوندی
منم اوایل ورودم به شریف که هنوز حتّی رسماً دانشجو نشده بودم، خیلی فشار درسها برام زیاد بود (ترم اوّل ۱۴ واحد درس داشتم) و اون اوایل خوابگاه هم نداشتم و بین خونهی دایی و عمهم در رفتوآمد بودم، تصمیم گرفتم از امکانات مرکز مشاورهی دانشگاه استفاده کنم.
بعد از گفتن شرح حالم و اونچه که بهم گذشته بود، جناب مشاور بهم گفتند چقدر نازکنارنجی هستی! من فکر کردم ۲۰ واحد درس داری که میگی تحت فشاری! بعد هم در ادامه گفتند که خودشون ۲۰ سال تو خوابگاه زندگی کردند و لذا نباید الکی غرغر بکنم! در انتها نیز فرمودند که ایشان صرفاً به جهت کمک به دانشجویان به مرکز مشاورهی دانشگاه میآیند، وگرنه همین جلسه در خارج از دانشگاه بیش از ۵۰برابر برای ایشان درآمد دارد.
قبل از آن هم تجربهی نامطلوبی را با مرکز مشاورهی دانشگاه فردوسی داشتم و دیگر تصمیم گرفتم اگر کلاهم نیز در مرکز مشاورهی دانشگاه افتاد، به سراغش نروم و عطای آن را به لقایش بخشیدم...
\
👤Mostafa_alavi
واقعا اینا چجوری ارزیابی میشن؟
به جرئت یکی از مزخرف ترین مراکز دانشگاه، مرکز مشاورس. هر سری رفتم،هر چی از اول میگفتم اصن گوش نمیکرد که هیچ،آخرشم فهمیدم که ریست فکتوری میشه طرف :)).
مثلا در مقابله با مرکز مشاوره دانشگاه علامه که فک کنم دکتر گلزاری و .. اینا هستن، چجوری اول میشن؟
البته تجربه های آدما هم متفاوته با هم، ولی من اصن خاطره خوبی ندارم ازش:/
👤چیمارا
بذارید من دو جلسهای که رفتم رو بگم.
جلسهی اول اجباری بود از طرف دانشگاه و بعد از تحویل پرینت نتیجهی فرم ارزیابی بهم یه وقت دادن. من حداقل ۸۰ جلسهی تراپی با ۴ تراپیست قبل از اون روز رفته بودم. متوجه بودم رفتار حرفهای باید چطور باشه. حالا من جزییات جلسات رو نمیتونم بازگو کنم ولی با این حال، جلسهی اول مشاور دانشگاه داشت من رو از سرش باز میکرد. این در حالیه که تمام وضعیتم رو براشون نوشته بودم و خونده بود، اعم از سابقهی درمانیم و وضعیت اون موقعم.
بعد از اون جلسه تا اواسط بهمن من نرفتم تا اینکه به خاطر اوضاع روحیم میخواستم از سر بگیرم.
درجا برای ۴ وقت ثبت نام کردم (که سهتاش رفت تو قرنطینه و کنسل شد). جلسهی دومی که رفتم نهایت بیشعوری رو داشتم میدیدم. اولا که یه جاهایی یارو میزد زیر خنده و میگفت: «آخه چطوری ممکنه؟ مگه چند سالته؟».
یه جا هم طرف شروع کرد به توضیح جزییات جلسهی یه دانشجوی دیگه بدون ذکر هویتش البته. بعدش قاهقاه جلوی من به طرف میخندید. اون وسط هم یه عالمه از خودش و مرکز مشاوره تعریف کرد و گفت آره ما که مثل [اسم یه قسمت دیگه تو دانشگاه] نیستیم اصلن، دانشجو ها هر مشکلی داشته باشن کمکشون میکنیم.
حالا موقع وقت گرفتن برای جلسهی دوم یه بنده خدایی که اونجا بود یقهی منو گرفته بود که چرا قرصاتو نمیخوری؟ اصلن روانپزشک خودتو ول کن بیا اینجا، ما روانپزشکمون خیلی خوبه. و یه عالمه هم تاکید میکرد بیرون دانشگاه فقط دنبال پولن، ولی اینجا الویت اول ما سلامت دانشجوعه.
@sharifdaily