«تراژدی متروپل، تراژدی
آبادان، تراژدی مردم»
#پیشنهاد #پادکست #آبادان👤بهمن:
✅ آبادان، متروپل، فاجعه، آوار، عزا، غم؛ اینها را لازم نیست گذاشت در جمله تا این روزهای ما را توصیف کند، خودشان مستقل از هر جمله و ساختاری روایتگر دقیق تکتک جزئیات اولین روزهای خرداد اولین سال قرنمان هستند.
🔸 رادیوتراژدی در شماره جدیدش که آن را یک شماره عادی نمیداند، سراغ
آبادان رفته، سراغ متروپلی که در ظاهر روی خودش و در اصل روی مردم نادیدهگرفتهشده یک شهر ریخته و با رقم زدن صحنههایی آخرالزمانی، خاطره سینمارکس را با تمام ابهامها و پرسشهای بیجوابشان برایشان زنده کرده است. راوی این قسمت از رادیوتراژدی خودش سابقه سالها زندگی در
آبادان را دارد و این بار هم از همان روز فاجعه در
آبادان بوده و ده دقیقه بعد از ریزش متروپل خودش را به آنجا رسانده و تا چهار روز بعد هم در اطراف ساختمان فروریخته حضور داشته و پرسه زده و دیده و شنیده و در این پادکست، هم از دیدهها و شنیدههایش از
آبادان زیر آوار میگوید و هم از دانستههایش درباره
آبادان و مردمش و فاجعه متروپل و مقصرانش.
🔸 کریم نیکونظر روایتش را از صبح دوم خرداد شروع میکند؛ روزی که از صبحش همه انتظار یک روز بد را میکشیدند و هوای شهر هم گرم و دمکرده و در انتظار گردوغبار بوده است. ساعت ۱۲:۳۷ بوده که صدای رمبیدن میآید و بعد هم لرزش زمین حس میشود. همه ابتدا حواسشان سمت پالایشگاه میرود، اما بعدش میفهمند که فاجعه در خیابان امیری، یعنی مهمترین خیابان و یکی از پرترددترین و شلوغترین بخشهای
آبادان به وقوع پیوسته است.
🔸 نیکونظر از مردم شهری میگوید که انگار هم خودشان و هم شهرشان فراموش شده، مردمی که از ابتدای فاجعه خودشان را به متروپل میرسانند، اما قصدشان تماشا نیست، مردمی که حولوحوش فاجعه بساط عزا برپا کردهاند، ولی خیلیهایشان هنوز امید دارند، مردمی که کسی بهشان توجهی نمیکند، نادیده گرفته میشوند و حتی با آنها حرف زده نمیشود تا اطمینان خاطری حداقلی بهشان داده شود. همین نادیده گرفتن عاملیست برای اعتراضهای بعدی آبادانیهایی که برای مقابله با صدای اعتراضشان، یگان ویژه شهرهای دیگر اعزام و اینترنت به رویشان خاموش میشود.
🔸 بخش بعدی این قسمت از رادیوتراژدی درباره ساختمان متروپل، تاریخچه آن و هلدینگ عبدالباقی به عنوان سازندهاش است: متروپل دو برج مستقل بوده که در طبقات وسط به هم وصل میشده، اما برج دوم هنوز افتتاح نشده بوده و جلوگیری از ریزش آن یکی از مهمترین دغدغههای نیروهای امدادی. خود متروپل هم در این حادثه کامل نریخته و از همان لحظه اول نگرانی از ریزش باقی قسمتهای آن وجود داشته و به همین خاطر لرزهنگارهایی در مجاورت ساختمان نصب شده است، چرا که اگر ساختمان به صورت کامل بریزد، فاجعه بزرگتری به بار میآورد و تا شعاع بزرگی همهچیز را با خاک یکسان میکند.
🔸 متروپل روی خاکستر سینمامتروپلی ساخته شده که در سال ۱۳۲۸ راه افتاده و در زمان جنگ تخریب شده است. هلدینگ عبدالباقی بعدا آن را خریده تا به جایش برج بسازد؛ برج در آبادانی که خاکش سست است و سطح آبهای زیرزمینی هم در آن بالاست و به همین خاطر ساختمانها در آن تعداد طبقات کمی دارند.
🔸 هلدینگ عبدالباقی، در دهه ۹۰ در زمینه ساختمانسازی فعال شده و بیشتر پروژههای عمرانی معروف
آبادان را در دست گرفته و حتی یک پروژه بزرگ برای احداث یک شهر جدید در محدوده بین دو جاده
آبادان-اهواز و
آبادان-ماهشهر در برنامه داشته است. رونق گرفتن هلدینگ عبدالباقی نیز در اثر پروژههای مشارکتی مختلفی بوده که با منطقه آزاد و شهرداری
آبادان پیش برده است. حسین عبدالباقی نفر اصلی هلدینگ و در
آبادان به سلطان معروف است. افتتاح پروژههای هلدینگ عبدالباقی هم معمولا با حضور مقامات رسمی شهر بوده و خود حسین عبدالباقی هم کلی جایزه و لوح تقدیر و عنوانهایی مثل خیر امنیتساز از دست و زبان مقامات رسمی تحفه گرفته است؛ همان حسین عبدالباقی که ابتدا گفتند بازداشت شده و بعد خبر فوتش زیر آوار متروپل منتشر شد و البته مردم شهر آن را باور نکردند.
🔸 متروپلی که شهرداری
آبادان هم در ساخت آن شریک بوده، از ابتدا روی فساد بنا شده و همین فساد آخر کارش را به ویرانی کشانده؛ هم ساختش طبق مجوزش پیش نرفته و هم سازمان نظام مهندسی در بازدیدهایش متوجه ایرادات و اشکالات اساسیاش شده و در نامههایی این اشکالات و ایرادها را به گوش شهرداری و دادستانی و منطقه آزاد و نمایندههای مجلس رسانده، اما کسی گوشش را بدهکار این حرفها نکرده تا ساختمان با همه تخلفات واضحش به افتتاح برسد و حسین عبدالباقی هم ادعای ضدزلزله بودن را درباره آن مطرح کند، اما حتی خودش را هم تاب نیاورد.
🔸 ایپزود جدید رادیوتراژدی درباره متروپل را با چاشنی غم آهنگهای جنوبی از
اینجا بشنوید.
@Pishnahadable