یادداشتی از
#حسام_آبنوس رمان
#وقتی_دلی اثر
#محمدحسن_شهسواری را خواندم. این نکات به ذهنم رسید که در ادامه میخوانید:
🔸در این رمان
شهسواری به روایت تاریخ صدر اسلام دست زده و از طریق روایت بخشهایی از زندگی مصعب بن عمیر فرزند عمیر بزرگ قبیله بنیعبدالدار، به روایت تاریخ صدر اسلام و نحوه گسترش اسلام و همچنین مجاهدتهای نخستین مسلمین در جزیرهالعرب اشاره کرده است.
🔸شهسواری با قرار دادن روایت در دهان چند شخصیت فرعی، ساختار روایی رمانش را شکل داده و آنها هستند که دست به روایت تاریخ میزنند و خود در کناری نشسته تا شخصیتهایی که به نظر شاهد ماجرا بوده یا با یک واسطه اتفاقات آن روزها را دیده و شنیدهاند حوادث را برای خواننده روایت کنند. این تمهید دست
شهسواری را نیز باز گذاشته تا بتواند در بخشهایی که مستند تاریخی ندارد حرفی نزند و مسکوت از کنار ماجرا عبور کند؛ در واقع با این روش ضعفهایی که بر رمان از منظر تکهپاره بودن روایتهای مرتبط با مصعب است را پوشش داده و به خواننده میگوید این من نیستم که روایت میکنم بلکه بازماندگان سالهای دور هستند که مشغول بازگویی آنچه دیده و شنیدهاند، از تاریخ هستند.
🔸یکی از ضعفهایی که در ارتباط با این رمان باید به آن اشاره کرد، ورودی فصلهای رمان است.
شهسواری هر چند در این مورد هم به خاطر موقعیت مکانی که مدنظرش بوده (مزار شهدای جنگ احد) چندان نمیتوانسته بازی و جابهجایی موقعیت داشته باشد و پیوسته میخواسته به خواننده یادآوری کند که در حال شنیدن نقل تاریخ از زبان شخصیتهای ذکرشده است اما باز هم در ابتدا با یک عبارت کلیشهای و تکراری خواننده را در رسیدن به آغاز هر فصل ناامید میکند، چون پس از چند فصل خواننده میفهمد نویسنده میخواهد همان عبارت ابتدای فصل را تکرار کند و این برایش خوشایند نخواهد بود.
🔸از دیگر نکاتی که درباره این رمان به چشم میآید باز هم در ارتباط با تاریخ است. شاید در ارتباط با آن بخشهایی که در تاریخ اسلام ذکری از آنها نرفته بتوان چشم پوشید اما درباره مباحثی که بسیار روشن است و تنها اختلاف میان راویان وجود دارد، نمیشود بیتفاوت ماند. اختلافاتی که حتی با جستوجو در فضای مجازی و اینترنت نیز میشد به روایت صحیح تاریخ رسید. برای نمونه در بخشی که مربوط به وفات حضرت ابوطالب(ع) حامی اصلی پیامبر اسلام(ص) میشود، خواننده متوجه میشود نویسنده وفات عموی پیامبر(ص) و پدر امیرالمومنین حضرت علی(ع) و از دیگر سو حضرت خدیجه(س) همسر و دیگر حامی پیامبر اعظم(ص) را در یک روز ذکر میکند. در حالی که طبق منابع، این اتفاق با فاصله ۳ تا ۳۵ روز از هم افتاده و پیامبر را داغدار کرده و همین سبب شده پیامبر اسلام(ص) آن سال را «عامالحزن» نامگذاری کنند. به هر صورت برای نویسندهای که مشغول روایت بخشهای مهمی از تاریخ اسلام است شایسته نیست بدون اطلاع و فقط برای بازگو کردن یک واقعه، هر مطلبی را بنویسد، زیرا مخاطب با اعتماد نسبت به ناشر و همچنین نام نویسنده اثری را تهیه میکند اما در متن اثر متوجه چنین اشکالاتی میشود.
🔸روایت در «وقتی دلی» دوپاره است. به این معنا که نویسنده نتوانسته بخشهایی که با زندگی شخصی مصعب بن عمیر در ارتباط است و حتی گاهی برای بازگو کردن و ساختن آنها دست به تخیل هم زده با بخشهایی که مستند تاریخی است و با شخصیت پیامبر اسلام(ص) ارتباط دارد، ارتباط برقرار کند و این دو بخش را در هم بتند. یعنی خواننده عدم انسجام رمان را در این اثر و در بخشهایی که ذکر شد حس میکند و به نظرش میآید این دو بخش کاملا بیربط به هم بوده و نویسنده این دو را فقط در کنار هم قرار داده است. در واقع برخی از ماجراهایی که برای مصعب ایجاد میشود و بر او میگذرد، میتوانست به صورت جداگانه برای یک شخصیت غیرواقعی روی دهد و هیچ ربطی هم به صدر اسلام نداشته باشد. اما از این نکته نباید غافل شد که این رمان دریچه تازهای از اهمیت پرداختن به تاریخ اسلام بویژه اصحاب برجسته رسول اکرم(ص) را پیش روی خواننده و دستاندرکاران این عرصه میگشاید و ضرورت پرداخت هنرمندانه را گوشزد میکند.
🔸این رمان واقعیتی به نام اهمیت روایت غیرمستقیم از پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) را یادآوری میکند و نشان میدهد میشود بدون اشاره مستقیم به شخصیت معصومان و خانواده آنها اعم از فرزندان، همسران، خواهران و برادران با استفاده از شخصیتهایی که در آن روزگار زندگی کردند به بیان منش و رفتار بزرگان اسلام دست زد. این مهمترین ویژگیای است که این رمان دارد و خواننده در مواجهه با آن به این نکته میرسد که با روایت غیرمستقیم میتوان نمایی از تصویر معصومین را برای خواننده ترسیم کرد بدون اینکه خدشهای به شخصیت دستنیافتنی این بزرگان وارد شود.
این رمان از سوی نشر
#شهرستان_ادب به چاپ رسیده ست.
کانال تخصصی کتب
#شعر و
#داستان:
@ShahrestanAdabPub