یادداشت
#سید_علیرضا_شفیعی بر کتاب "
#رو_به_رو" ؛ اثر
#معین_اصغری منتشر شده از نشر
#شهرستان_ادب"روبه
رو" اولین مجموعه ی شعر معین اصغری ، شاعر جوان مشهدی است که امسال روانه نمایشگاه کتاب شد.
صمیمیت ، سادگی و زلالی اولین واژه هایی است که میتوان شعر اصغری را با آنها توصیف کرد.سادگی و صمیمیتی که از شخصیت دوست داشتنی شاعر "
رو به رو" در شعر او منعکس شده است.
اگر کسی صفحات اولیه ی "
رو به رو" را ورق بزند ، در می یابد که "عشق" اصلی ترین موضوعی است که معین اصغری را
به خود مشغول داشته است ؛ عشقی که در اعماق ناخودآگاه او فرو رفته و گویی او را از آن گریزی نیست:
به آب و نان برسم یا دلم؟ چه کار کنم؟
که عشق رفته در اعماق ناخودآگاهم
او زندگی بی عشق را یک مرگ ناخودآگاه می داند:
به اسم زندگی بی عشق حیرانیم و سرگردان
چه تقدیر غم انگیزی!چه مرگ ناخودآگاهی!
و از اینکه چیزی جز عشق او را
به خود سرگرم کند گله دارد:
از عشق دور هستیم ، سرگرم با کتابیم
ای ابر آسمان پوش ، بگذار تا بتابیم
بعد از "عشق" ، "مرگ" پرتکرارترین مفهومی است که اصغری
به آن پرداخته و تلاش می کند تا مخاطب خود را
به "جایی دورتر" که "آن سوی دنیاست" ببرد:
شبیه کودک در خواب رفته آرامیم
که مرگ در همه جا حاضر و مراقب ماست
به جای دورتری فکر می کنم آری
به سرزمین شگفتی که آن سوی دنیاست
به نظر من یکی از محاسن "
رو به رو" نیز همین است که در عواطف و احساسات عادی و این جهانی متوقف نمی ماند و از رهگذر عشق و تنهایی و خلوت ،
به مرگ آگاهی می رسد:
گفتی صبوری کن که بر می گردم ای مرگ
من کار خود را کردم اکنون نوبت توست
و در دل مرگ رازی می بیند که انسانهای کوچک آن را نمی بینند:
راز بزرگی در دل مرگ است اما
آن را نمی بینند آدم های کوچک
اما
به راستی اگر "عشق" و "مرگ" را از معین اصغری بگیریم ، آیا او باز هم حرفی برای گفتن دارد ؟
بنظر می رسد جای بسیاری از مفاهیم در شعر او خالی ست و گویی "
رو به رو" تنها بیانگر زاویه دید او نسبت
به "عشق" و "مرگ" است که
به مناسبت گاهی برای حضرت علی اصغر یا انقلاب شعری در آن دیده می شود.حدود 30 بار تکرار واژه های "عشق" و "مرگ" در 25 غزل کتاب "روبه
رو" شاهد این مدعاست.
با این همه ، صمیمیت و صداقتی که در شعرهای روان معین اصغری دیده میشود می تواند نویدبخش شعرهای خوبی باشد که در آینده ای نه چندان دور – در موضوعات مختلف - از او خواهیم شنید.
@shahrestanAdabpub