View in Telegram
اتفاقات چند هفته گذشته در خارج از کشور مخصوصا در روز مهسا من را مجاب کرد که به واکاوی این جریانات بپردازم. خطای شناختی تایید در خطای شناختی تأیید ، ما اطلاعات و داده‌های جدید را به گونه‌ای تفسیر می‌کنیم که با الگوها و اعتقادات ما هماهنگ باشد. مثلاً اگر از قبل اعتقاد داشته باشیم که دیدن یک کلاغ پس از بیداری باعث بروز بدشانسی در طول روز می‌شود و تصادفاً صبح یک کلاغ مشاهده کرده باشیم، در تمام طول آن روز لنزهای دوربین‌ مغز خود را بر روی بدشانسی ها زوم کرده تا بلافاصله آن را به حساب کلاغ بخت برگشته بگذاریم، مانند قبض جریمه افسر راهنمایی‌ و‌ رانندگی و یا پنچر شدن لاستیک ماشین و یا تصادف و طعمهٔ یک دزد شدن می‌تواند یکی از همین بدشانسی‌ها باشد. در عالم واقعیت هیچ رابطه معقولی بین کلاغ، افسر و لاستیک و تصادف و دزد وجود ندارد، اما ذهن ما توانسته با رجوع به پذیرش‌های خرافی و غیر علمی فریب بخورد و ارتباطی غیر واقعی میان این عوامل برقرار کند. چه چیزی سبب شده تا بنیادی‌ترین قانون علم و فسلفه یعنی قانون علیت، در ذهن ما کارایی خود را از دست بدهد و ما را دچار خطای شناختی تأیید کند؟ گاهی برخی از آموزه های ذهنی مانند پاسخ‌های از قبل مشخص و تعریف شده ی مذهبی برای هرگونه پرسش که همراه با ترس از مجازات، از کودکی به ما تحمیل و قبولانده می‌شوند موجب می‌شود تا ذهن ما پذیرای هر نوع باور از همان سنخ (غیر علمی و غیر مستدل) باشد، مانند اعتقاد به معجزه و خرافه‌های متعدد دیگر … جملگی از  مراحل مختلف ایجاد خطای شناختی تائید می باشند. در واقع افرادی که خواسته یا ناخواسته این باور غلط را از کودکی در ذهن ما تعبیه می‌کنند بی آنکه خودشان متوجه باشند مسیر عقلانیت و تفکر منطقی را در ما مسدود کرده‌اند. پس هرگاه یک باور و اعتقاد نادرست در ذهن ما پدید می آید، ناخودآگاه تمایل داریم تمام اتفاقات و رخدادهای بعد از آن را نیز در تأئید این اعتقاد تفسیر کنیم. «خطای شناختی تأیید» می تواند از انسان خردمند، موجودی کمتر اندیشه ورز، کمتر پرسشگر و کمتر کنجکاو، و کمترخردورز پدید آورد. اما قسمت سادهٔ ماجرا تعبیه کردن اینگونه باورها و اعتقادات اولیه در ذهن کودک است ، بطوریکه می‌توان به او قبولاند که کلاغ‌ها بدشانسی می‌آوردند و این باور تا انتهای حیات وی در او باقی بماند. بر همین اساس می‌توان سایر خطاهای شناختی تایید را با تکیه به مرجعیت و تایید اجتماعی و اخبار و غیره در ذهن افراد تعبیه کرد. بدیهی‌ست هرگاه افراد این حس را داشته باشند که مَراجع متعددی تأیید کرده‌اند که کلاغ ها بدشانسی می‌آورند و همچنین افراد زیادی در جامعه نیز بر این اعتقادند و اخبارها نیز مدام از بدشانسی آوردن کلاغ ها سخن بگویند، دچار خطای شناختی تأیید می‌شویم. در این شرایط کمتر کسی است که  بپرسد آیا واقعا چه ارتباط معقولی بین کلاغ و اتفاقات بد وجود دارد. نوع دیگر خطای جهت‌گیری تأییدی یا (Confirmation bias) است. در این سوگیری، افراد بلافاصله به اطلاعات و دانشی تمایل پیدا می‌کنند که پیش‌فرض‌ها، دریافت‌ها و باور‌های‌‌شان را تأیید می‌کند. به زبان ساده، جهت‌گیری تأییدی یعنی تمایل ما به پذیرش باورهایی خاص. هنگامی که باوری در ما شکل ‌می‌گیرد تنها اطلاعاتی را می‌پذیریم که باورهای پیشین ما را تأیید می‌کند و در عین حال اطلاعاتی را که درباره باورهایمان شبهه ایجاد می‌کند یا کلاً نادیده می‌گیریم یا از اساس رد می‌کنیم. این نوع مواجهه با باورهایمان ممکن است همچون مخدری عمل ‌کند که ما را در برابر واقعیت‌های اطرافمان کرخت ‌سازد. این‌گونه است که ممکن است مرکز دریافت ما بخش بزرگی از واقعیت بیرون از ذهن را منعکس نکند. متاسفانه در عالم اپوزیسیون سیاسی افراطی در خارج از کشور هم این موارد خودش را به وضوح آشکار می‌کند که افراد بر اساس داده ها و عقاید از پیش ترسیم شده، در ذهن خود باوری را می‌پرورانند و دیگر دنبال صحت و سقم آن نمی‌گردند و طرفداران آن طیف پرسش‌گری نمی‌کنند و دنباله روی کرده و آن را باور می‌کنند.  به این صورت است که عقلانیت کنار میرود ، مردم را سیاست زده می‌کند در نتیجه توان مبارزه با جمهوری اسلامی تقلیل پیدا می‌کند. در مبارزه با جمهوری اسلامی ما باید با سیاست ، علم ، و عقلانیت به جلو پیش برویم که بتوانیم برای هر شرایط مبارزه‌ای سیاست، نقشه، و روشی متناسب برای آن شرایط داشته باشیم.  چرا که بدون آن نمی‌توان سازماندهی مناسب و برنامه‌ای مدون کرد.  به همین دلایل فوق، این  عملکردها فقط به سود جمهوری اسلامی است و به جنبش و انقلاب ضربه می‌زند. روابط بین الملل شهجا افشین پیروی سپتامبر ۲۰۲۳
Telegram Center
Telegram Center
Channel