#پست_اینستاگرامی_همسر_شهید_محمد_بلباسی مجلس اول:
شوق واژه عجیبی ست! و عشق از آن عجیب تر!... این چه شوقی ست برای دیدن اربابت حسین(ع) و این چه عشقی ست برای شهادتی حسین گونه! چگونه می شود کسی برای سر بریده شدن دست و پا بزند؟ این چه آیینی ست که در هوای اعتقاداتت, چشمهایت طوفان می کند
مجلس دوم：
چشمهایت!
امان از چشمهایت!
فقط چشمهایی که از روز اول به عشق دیدار امام زمان, دست از گناه کشیده می تواند این گونه همه را دست به دامنت کند!
چشمهایی که به شوق رضای معبود یک عمر گریسته و در هوای روضه سید احرار, خیره به مقتل شده می تواند این گونه زل بزند و قاتل را ذبح کند!
مجلس سوم:
این روزها چشمانت ضیافتی دارند با چشمهای رفقایت. شک ندارم که لحظات آخر سر به دامان حضرت زهرا و محو نگاه اربابت حسین و مست رجزهای عباس و لبریز از خنده رضایت زینب بودی.
صف به صف رفقایت به استقبال می آمدند شکی نیست که حالت بهتر از حال الان ما بود!
مگر می شود عاشقی را سَر داد و سَر نداد؟
مجلس چهارم：
راستی چقدر در مهمانی روزهای جهادی جای تو خالیست! گویا همین عرقی که بر جبینت نقش بست, معبر را برای شهادت باز کرد. می گویند آن طرف همین کارهای جهادی را خیلی خوب می خرند! بازار, بازار اخلاص است و عاشقی!
عجب معامله ای کردی!
مجلس آخر：
مأموریت تو هنوز تمام نشده, ما منتظر قیام منتقم هستیم
قیام منتقم می شود مأموریت نهایی شما که گفته اند：
#او_با_سپاهی_از_شهیدان_خواهد_آمدتو می آیی و همراهت شهیدان نیز می آیند
و
#آوینی روایت می کند فتح نهایی را...
#شهید_محسن_حججی#شهید_محمد_بلباسی#رسم_هجرت#رسم_عاشقی@shahidsharmandeim
