﷽
نام و نام خانوادگے: #محمود_رضا_بیضایے🥀
تاریخ تولد: 18/9/1360
محل تولد: تبریز📎
تاریخ شهادت: ۲۹/۱۰/۹۳🕊
محل شهادت: سوریه منطقه «قاسمیة»در جنوب شرقی دمشق💔
ڪپۍ مطالب با ذکرِ #صلواتبهنیتشهیدحلاݪ♥️
↰✿شرو؏ـموڹ 1397/12/6
از تلاش برای اعزام به سوریه تا جا زدن خود به عنوان مهاجر افغانستانی!
🔹شهید #مصطفی_صدرزاده برای اعزام به سوریه تلاشهای فراوان کرد ولی موفق نشد. تا اینکه به عنوان یک مهاجر افغانستانی خود را به لشکر #فاطمیون رساند. 🔹از خصوصیات اخلاقی این شهید کلام دلنشین و رفتار پسندیده بود، وی تواست اراذل و اوباش را به هیاتهای مذهبی دعوت کند و با شوخی به آنها میگفت:" داداش بیا دو دقیقه رو با ما بد بگذرون" #معرفی_شهید#شهدای_مدافع_حرم
🌷بزرگترین دشمن ما آمریکاست که شیطان بزرگ است.مردم عزیز بدانید بزرگترین نعمت امنیت است برای خانوادهها!
🌷ما حاضریم گرسنگی بکشیم و سختی و تحریم را تحمل کنیم ولی زیر بار زور نمیرویم.این درس را از سیدالشهدا آموختیم.در آخرین لحظات عمر سیدالشهدا،دشمن وقتی به خیمهها حمله کرد،ابیعبدالله تمام توان خود را گذاشت و بلند شد و گفت:تا زمانی که من زنده هستم، به حرم من حمله نکنید. آری؛ حسین غیرتالله است. #شهید#مصطفی_زال_نژاد
🌷آسمان را ابر گرفته بود. نم نم باران روی رملها نشسته بود. رملها آنقدر سفت شده بود که بشود رویش راه رفت. توی هوای ابری دم غروب، عراقیها دیدشان کم بود. اصلاً گمان نمیبردند توی آن هوا عملیاتی بشود. افتاده بود به سجده؛ صورتش را گذاشته بود روی رملها و گریه میکرد و شکر میگفت. نیم ساعت تمام سرش را از روی زمین بلند نکرد، بلند که شد بچهها را بغل کرد و گفت: دیدید بهتون گفتم که خدا ملکش را میفرستد برای کمک؟ این بارون به اندازه یک لشکر کمک شماست.
🌷تعریف میکرد تو حلب شبها با موتور، حسن، غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش میرسوند. ما هر وقت میخواستیم شبها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش میرفتیم. یک شب که با حسن میرفتیم غذا به بچههاش برسونیم. چراغ موتورش روشن میرفت. چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناصها بزنند. خندید. من عصبانى شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم: مارو میزنند.
🌷....دوباره خندید و گفت: مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندی که گفته شب روى خاکریز راه میرفت و تیرهاى رسام از بین پاهاش رد میشد نیروهاش میگفتن فرمانده بیا پایین تیر میخورى!! در جواب میگفت اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده و شهید مصطفى میگفت: حسن میخندید و میگفت: نگران نباش اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده. و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاقهایى براش افتاد و بعد چه خوب به شهادت رسید....
پیکر پاک شهید مصطفی محمدی از شهدای مدافع حرم #فاطمیون نزدیک به پنجمین سالگرد عروجش تفحص و شناسایی شد. این شهید متولد سال ۱۳۷۴ و یکی از رزمندگان لشکر فاطمیون اعزامی از #مشهد بود که در روز ۹ شهریور ماه سال ۱۳۹۵ در منطقه حلب سوریه به مقام شهادت نائل آمد.
پیکر مطهر شهید محمدی امروز (پنجشنبه ۴شهریور ) وارد شهر مشهد مقدس میشود.
📣مراسم وداع : امروز همزمان با اقامه نماز مغرب و عشاء در حرم مطهر رضوی صحن پیامبر اعظم (ص)
📣تشییع و تدفین : 📅 دوشنبه ۸ شهریور ⏱ساعت ۱۷ 🗺گلزار شهدای مدافع حرم واقع در بهشت رضا (ع)
#شهید_ابوزینب که بود؟ ▪️#سید_محمدجعفر_حسینی ، متولد سال ۱۳۶۳ از نیروهای قدیمی #فاطمیون بود که اولین بار پیش از تشکیل لشکر فاطمیون برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به همراه نیروهای ایرانی به #سوریه رفت، بعد از تشکیل لشکر فاطمیون به همت #ابوحامد عضو این لشکر شد و از همرزمان شهید #مصطفی_صدرزاده ، ابوحامد، حجت و دیگر فرماندهان شهید این لشکر بود. ▪️او از فعالین عرصه جهادی و فرهنگی در حوزه مهاجرین بود که با تشکیل ستاد ویژه خادمین در حماسه اربعین حسینی خدمت میکرد و با تشکیل هیأت شهدای گمنام #افغانستانی و دورههای آموزشی ویژه مهاجرین قدمهای اثرگذاری را در جهت توانمندسازی دانشجویان و جوانان افغانستانی در ایران برداشت. ▪️شهید حسینی در سال ۹۶ در اثر اصابت موشک به شدت مجروح شد که این سالها را با درد و رنج ناشی از مجروحیت سپری کرد تا سرانجام در سن ۳۵ سالگی به شهادت رسید. از وی دو فرزند به یادگار مانده است.
💢وصیت نامه ای #جامع و کامل که موقع اعزام به سوریه نوشته در سه مرحله . در هر بار #اعزام به سوریه وهر مرتبه یک بند به آن اضافه کرده همراه با تاریخ 📅و متن بالا قبل از آخرین اعزام نوشته است.
💢 و رفتن به #سوریه و امضای آن را از امام رضا (ع) می خواهد و چه سری است نمی دانم که #مصطفی ها وحججی ها و...امضای شهادت را از امام رضا تقاضا می کنند.
⚜نمازهایت را عاشقانه💞 بـــــخوان ... حتی اگر #خسته ای یا حوصله نداری ؛ #قبلش فکر کن چرا داری #نمازمیخوانی و با چه کسی قرار #ملاقات داری ... ♨️آن وقت کم کم #لذت میبری از #کلماتی ڪه در تمام عـــــمر داری تکرارشان می کنی ... 📎اگر #نماز شب نخوانیم ،#ورشکست میشویم
⚜وسط شب که #مصطفی برای نماز شب 🌟بیدار میشد، #همسرش طاقت نمیآورد، میگفت: بس است دیگر، #استراحت کن خسته شدی. و مصطفی جواب میداد:
♨️تاجر اگر از #سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست میشود، باید سود دربیاورد که #زندگیش بگذرد ما اگر قرار باشد نمازشب🌙 نخوانیم ورشکست میشویم
⚜اما همسرش که خیلی #شبها از گریههای 😭مصطفی بیدار میشد کوتاه نمیآمد، میگفت: اگر اینها که این قدر از شما #میترسند بفهمند این طور گریه میکنید، مگر شما چه #معصیت دارید⁉️ چه گناه کردید؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند شدید یک توفیق است.
♨️آن وقت گریه #مصطفی هق هق😢 میشد میگفت: آیا به خاطر این توفیق که #خدا داده او را شکر نکن... #شهید_مصطفی_چمران🌷
💢یه #جوان تو دل برویی💗 بود،آدم لذت میبرد نگاهش کنه😍 من واقعا عاشقش بودم، اونوقت این جوان رو چون ما راه نمی دادیم🚷 بیاد رفت #مشهد در قالب فاطمیون به اسم #افغانی ثبت نام کرد خودشو رسوند اینجا...
💢هیئتی🏴 راه انداخته بود بنام #حضرت_ابوالفضل وقتی مادرش علت این نامگذاری را جویا می شود‼️ میگوید بخاطر #ادب حضرت،آخه ارباب خیلی با ادب بودند👌 به امام حسین(ع) خیلی ارادت داشتند من #شیفته ادب حضرت عباسم❣
💢دوستانش گفتند وقتی #شهید شد قمقمه اش پر از آب💧 بود و لب های خشکش ما را به یاد تشنه لبان #کربلا می انداخت او لب به آب نزده بود🚱 تا بعد #شهادت از جام ساقی کربلا آب بنوشد
💢#نذر حضرت ابوالفضل بود، ده دقیقه الی یک ربع⏰ قبل از آذان ظهر تاسوعا یعنی دقیقا همان لحظه ای که 24 سال🗓 پیش نذر حضرت عباس(ع) شده به درجه ی رفیع #شهادت نایل می شود🕊