روی انگشترش نام حضرت فاطمة الزهرا(س) نقش بسته بود. محمد علاقه ی زیادی به حضرت زهرا(س) داشت.مادرش می گوید سحرگاه سیزده شهریور،در همان لحظه #شهادت محمدم خواب دیدم سرش را برروی زانوهایم گذاشته بعد ذکر #یازهرا(س) را زمزمه کرد و سرش از زانوهایم افتاد...🕊
هرکس میخواست او را پیدا کند ، می رفت ته خاکــــریز ... جبهه که آمد ، گفتند امدادگر بشود ؛ هر کس می افتاد داد می زد : " امدادگر ...! امدادگر ...!" اگر هم خودش نمیتوانست دیگرانی که اطرافش بودند داد می زدند : " امدادگر ...! امدادگر ...!" خمپـاره منفجـر شد ؛ او که افتاد ، دیگران نمیدانستند چه کسی را صدا بزنند ... ولی خودش گفت : #یازهرا ...! #یازهرا ...!