بعد از تو دیگر خیلی ها همانی نشدند که بودند
چه خوب چه بد
و این حرف های مادری بود که امروزبا دیدنم داغ دلش تازه شد
مادرش را میگویم
به قول خودش حجت بعد از
صادق همانی نشد که بود
بگذار راحتتر بگویم حاجی قلبم
گفت فقط
صادق باعث و بانی این اوضاع و احوال حجتش بود
😔راست میگفت شهادت شوک بزرگی بود برای همه چه رسد به رفیق هایی که همچون خودت فقط باید شهادت نصیبشان میشد و بس ولی تقدیر چیز دیگری برایش رقم زد.
جنس حسرت های مادرش آشنا بود برایم
آشنا که چه عرض کنم با گوشت و خون و پوستم عجین بود اینکه قول کربلا داده بود به مادری که حتی توان بلند از جایش را ندارد.صادقم امروز هم از همان روزها بود دقیقا مثل روز شهادت محمود رضا که گرفته بودم و تو بدتر
تا اینکه تشر زدم که لا مروت بفهم که من هم اندازه تو و حتی بیشتر ازتو دلگیرم تو از ماندنت گرفته ای و من از چندین و چند بار کفن و دفن تو به جای محمود رضا.
تکرار شد همان روزها
هر چند آتش رفتن رفیقت متفاوتر بود
ولی باز برایمان قابل باور نبود رفتنش مثل همان رفتن تو
نوجوان و جوان هایی که برای روزهای پیش روی ایران و انقلاب تربیت کرده بود امروز به یکبار بزرگ شدند، مرد شدند و بهتر بگویم آواره شدند.
در مراسم فرمانده جوان خود مشکی به تن پذیرایی کردند و خاطره ها گفتند و شنیدند و بی صدا اشک ریختند.
از این ها بگذریم صادقم
همسرش
یاد روزهایی که مصرانه میخواست که عقد اخوت بخوانیم و خواهر شویم.
حال بدون هیچ عقدی
فقط با یک درد مشترک و آن هم با چشیدن طعم تلخ فراق در اوان جوانی همچون خواهری شدیم که برای روزهای پیش رو کنار هم باشیم.
صادقم بدان که زهرا انتخاب تو بود برای خواهری چون علت این دوستی شمایید و بس.
به خواهرها و همسرش از طرف تو قول داده ام که به پیشوازش میروی
والسلام.
#شهید_مدافع_حرم_حضرت_زینب#شهید_صادق_عدالت_اکبری#ما_ملت_امام_حسینیم#ما_ملت_شهادتیم#شهدا#رفاقتپیج اینیستاگرام
شهیدInstagram.com/sadegh_akbari1367با ما همراه باشید
@shahidan_zeynaby