🌿منزلگاه سومـ #جصّاصہ 👇👇 🌿کاروان حامل سرهای مطهر، به نزدیکی جصاصه رسید. جصاصه #شبیه دهکده بود. در اینجا درنگ کردند و از آنجا به #حاکم تکریت نامه نوشتند که ما همراه با سر خارجی می آییم، برای ما آذوقه و علوفه آماده کنید.
🌿مرد نصرانی که اهل تکریت بود قافله را ملاقات کرد و گفت: ای قوم، خداوند ناظر و حاکم بر کار شماست. من در آن روز در کوفه حاضر بودم. این سر مطهر ، سر خارجی نیست، سر مبارک حسین بن علی بن ابی طالب(ع) است. وای بر شما ای بیدادگران.
🌿وقتی مسیحیان منطقه شنیدند، #انجیل در دست گرفتند و با #ناقوس و #صلیب بیرون آمدند و بر تپه ای که «#خضراء» خوانده می شد بالا رفتند. وقتی سر مبارک امام حسین(ع) را دیدند #ناقوس ها را نواختند و گفتند: #پروردگارا، ما از این قوم که فرزند دختر پیامبر خود را تشنه کام کشتند و اهل بیت و یارانش را به خاک و خون کشیدند، بیزاریم. آنگاه از ورود خولی بن یزید به شهرشان #جلوگیری کردند.
جصاصه در آن زمان قریه ای از توابع کوفه و نزدیکی قصر هبیره بوده است.