#خاطره_خواهر_بزرگ_شهید_مهدی_صابرییه بار با
#مھـدے داشتیم فیلم ترسناک میدیدیم.سی دی اول تموم شد خواستیم یه استراحتی بکنیم.
هوا بارونی و مه آلود و تاریک بود.مامان داخل خونه طناب بسته بود و ملحفه های شسته رو پهن کرده بود.
ساعتای ۳ بعد از ظھر.از اتاق خواستم بیام بیرون که برم ادامه فیلم رو ببینیم یه لحظه سمت چپم یه چیزی حس کردم.
سرم رو برگردوندم دیدم
#مهدی درحالی که دستهاشو بالا برده و ملحفه انداخته روی خودش ثابت ایستاده.بعد از دیدن یه فیلم ترسناک همچین صحنه ای واقعا ڪشنده بود.
بگذریم که من خیلی جیغ ڪشیدم و
#مھدی از جیغای من ترسیده بود که یه وقت طوریم نشده باشه...
#میرزامھدے#خاطرهhttps://goo.gl/h60go7➖➖➖➖➖➖➖➖─═हई╬«ڪاناڸ رسمے شــهید مہدے صابرے»╬ईह═─
https://telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw