View in Telegram
یک روز قرار بود با مینی بوس به ماموریت برویم در میان مسیر به دلیل اینکه کلی تجهیزات به همراه داشتیم و مینی بوس هم صندلی هایش کوچک بود کلی خسته شده بودیم، یکدفعه دیدیم یک افسر نیروی انتظامی در حال دویدن و یک نفر هم در حال فرار است... جعفرخان به راننده مینی بوس گفت گاز بده و وقتی رسیدیم کنار فردی که در حال فرار بود در و باز کرد و گفت بپر بالا،طرف هم بی‌خبر از همه جا دست جعفرخان رو گرفت و سوار شد،😅 یکدفعه چشمش به کلی نیروی های نظامی‌، تجهیزات و سلاح داخل مینی بوس خورد شوکه شد! کمی جلوتر مینی بوس رو متوقف کردیم و طرف رو تحویل ماموری که دنبالش بود دادیم، در طول مسیر کلی به این اتفاق خندیدیم😂 این کار جعفرخان همه خستگی مسیر رو از تنمون به در کرد😉 این سردار عزیز در سیزدهم شهریور سال نود در ارتفاعات جاسوسان شمال‌غرب به همراه یازده نفر از یارانش توسط گروهک تروریستی پژاک.ک.ک(پژاک) به شهادت رسیدند #سردارشهید_محمدجعفرخانی #شادی‌روحش‌صلوات #شهید_مدافع_وطن 🌹کانال رسمی شهیدمصطفی (کمیل) صفری تبار🌹 @SHAHID_MOSTAFA_SAFARITABAR 🌹پیج رسمی شهید مصطفی صفری تبار در #اینستاگرام🌹 https://www.instagram.com/komeyl.safaritabar
Telegram Center
Telegram Center
Channel