حرم لبریز زائر بود و من غرق سبک بالی
که اصلاً خوب یادم نیست ، با تو از چه ها گفتم
لبم را بر ضریح تو نهادم ، بعد زیر لب
فقط آرام چندین مرتبه نام تو را گفتم
دلم لرزید چشمانم پر از اشک و نگاهم تار
کمی از درد دل هایم برایت بیشتر گفتم
جسارت کردم و جای امیرالمومنین گفتن
به تو از عمق جان و دل ، پدر گفتم پدر گفتم#پوریا_باقری#ابتاهیاامیرالمومنین😢♥️