🔺 مدعیان امروز، چگونه لیبرالهای دیروز را جارو کردند؟!/ ماجرای ظلم بزرگ به امیرانتظام:
وقتی چپهای اشغالگر سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ از افشاگری مهره مهمی از
#دولت_موقت گفتند، حکایت تلخی از انتقام از
#مهندس_بازرگان و تیم ملی گرایش داشت.
طعمهی این شکار چپهای انقلاب برای خارج کردن
#نهضت_آزادی ها از دایره نظام و شورای انقلاب
#عباس_امیر_انتظام بود، مردی شیک پوش کرواتی و خندان و مؤدب به آداب که بر زبان مسلط بود و معاونت بازرگان را بر عهده داشت.
نقش این بازی بر عهده
#مهدی_کروبی و
#محسن_میردامادی،
#ابراهیم_اصغرزاده و
#عباس_عبدی و ... بود.
از میان ایشان فقط اصغرزاده به اشتباه خود اعتراف کرد و از مرحوم امیر انتظام عذرخواهی کرد.
و حتی به
#محمدی_گیلانی که قاضی حکم اعدام و سپس زندان طولانی امیرانتظام بود گفت که در حکم تجدیدنظر کند.
محمدی گیلانی هم گفته بود که چه کسانی اسناد جاسوسی او را پرداخته و به من دادند؟!
کروبی حتی پا را فراتر گذاشت و خواستار همان ظلم به بازرگان شد، با این استدلال که بازرگان گفته است که امیرانتظام هر کاری کرده زیر نظر من کرده است، پس بازرگان را هم بگیرید و ...
امیرانتظام خود از بازداشتش با پاپوش چپهایی که امروز خود را
#اصلاحطلب میداند حکایت میکند: « پس از چهار صد و پنجاه و چهار روز اقامت در سلول انفرادی بدون ملاقات با کسی در روز ۲۶ اسفند ۱۳۵۹ محاکمهام شروع شد و در تمام این مدت از حق ملاقات و امکان مشاوره با وکیل محروم بودهام.»
از حکایت تحقیر و توهین
#عباس_عبدی در بازجویهای وی تا تحقیرش توسط
#اسدالله_لاجوردی با سپردن شستن مستراح های زندان به او و بردن او با الاغ به درمانگاه سعادتآباد وقتی حالش در زندان اوین خراب میشود، و حتی عدم اجازه او برای داشتن یک دمپایی در زندان و ... هم بخش دیگری از جفاها به او است.
جالب است که وقتی قاضیاش محمدی گیلانی با بیماریای که به مرگش منجر شد دست و پنجه نرم میکرد، امیرانتظام و همسرش به عیادتش رفتند و محمدی گیلانی از او حلالیت طلبید و امیرانتظام هم گفته بود من حلال کردم. ( رجوع کنید به گفتگوی حسین دهباشی با مرحوم امیرانتظام)
در ۱۵ بهمن ماه سال ۱۳۶۰، جناب
#میر_حسین_موسوی طی مصاحبه ای که به مناسبت سومین سالگرد انقلاب با روزنامه کیهان، در ارتباط با ماجرای امیر انتظام خوشحالی خود را پنهان نکرد و گفت: "در رابطه با لیبرالها من فقط خاطره آن شبی را نقل میکنم که اسناد لانه جاسوسی در رابطه با امیر انتظام افشا شد. واقعا احساس می کردم کوه سنگینی از روی دوش من برداشته شد....افشا شدن این چهره بنظر من مقدمه ویرانی عظیمی بود....من هیچ وقت خوشحالی آن شب را فراموش نمیکنم....سنجاقی که امیر انتظام روی کراوات خود میزد، همیشه مانند سوزنی در چشمان من فرو می رفت....اینکه شروع شد به افشاگری این جریان، این امید را به ما بخشید، با معجزاتی که در انقلاب دیدیم، این انقلاب تا آخر بتواند تا آخر پیش برود و این جریان را( لیبرال ها ) را جا رو کند و چنین هم کرد."
⁉️ جارو کردن آزادیخواهان ( لیبرالها) ولو به قیمت یک عمر زندان و نابودی آبرو و حذف یک جمعیت سیاسی با قدمت؟!
#دهه۶۰https://t.me/shafieikia/8064?single@shafieikia