🔺 طاغوت؛ سلب آزادی و حاکمیت مردم حتی به نام دین: ( ۱ )
🔹 ریشه ی لغوی
طاغوت مصدر طغیان است، که به تجاوز سطح آب از حد رودخانه گویند. طاغی هم کسی است که از حد خود تجاوز کرده باشد.
حال آن حد چیست؟!
آن حد که فراتر از آن رفتن، آدمی را طاغی می کند، همان مقام انسانیت و بندگی خدا و تجلی صفات عینی خدا است.
و اگر کسی بخواهد جای خدا بنشیند بدون بروز صفات کمالی خدا و از انسانیت خود تجاوز کند و بر بندگان خدا ولایت و تسلط داشته باشد، و دیگران را به خود دعوت کند و به بردگی کشد، همان طغیان است و در متون قرآن و حدیث نیز «
طاغوت » عبارت از مصادیق طغیانگرانند که کاهنان و بتان و روحانی نمایانی که مردم را به خود دعوت می کنند از آن جمله اند.
فرعون و قومش نیز طاغی نامیده شدند زیرا زنان بنی اسرائیل را تحقیر و اسیر خود می کردند، و مردان و پسران شان را برده و به قتل می رساندند. و خود را ربّ و پروردگار و مالک مردم می دانست.
🌿 پیامبران برای نابودی سلطنت ها و حاکمیتِ مردمِ آزاد آمده اند:
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ... النحل ۳۶
و تحقیقا ما بر هر امّتی فرستادهای فرستادهایم تا مردم را به بندگی خدا و دوری از
طاغوت دعوت کنند.
برنامه پیامبران و جانشینان و امامان پس از ایشان نیز دعوت به خود نیست، بلکه دور کردن مردم از
طاغوت و سوق دادن آنان به بندگی الله و تجلی جمیع اسمای الهی می باشد، که همان تکامل مقام انسانیت است.
بنابر فرمایش پیامبر رحمت صلّی الله علیه و آله:
تحقیقا خداوند مرا مبعوث کرد که بساط تمام پادشاهی ها و سلاطین دنیا را نابود کنم، و حاکمیت و مُلک را به سوی شما مردم بیافکنم.
إنّ الله بعثنی أن أقتل جمیع ملوک الدّنیا و أجرّ المُلک إلیکم.../ بحارالأنوار ج۱۸ ص۲۳۴
چنانچه مولانا امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ی معروف «ذی قار» در حکمت مبعث پیامبر رحمت گفت:
پس حقیقتا خداوند متعال محمّد صلّی الله علیه و آله را مبعوث کرد تا بندگانش را از بندگی بندگانش خارج کند، و از قید پیمان های بردگی به پیمان های کریمانه ی خود در بیاورد، و از طاعت بندگان به طاعت خود و از ولایت بندگان به ولایت خود بازگرداند.
« ... فَإِنَّ اللهَ تَعالی بَعَثَ محمَّداً ـ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ عِبَادِهِ إلی عِبادَتِهِ، وَ مِنْ عُهُودِ عِبَادِهِ إلی عُهُودِهِ، وَ مِنْ طاعَةِ عِبَادِهِ إلی طاعَتِهِ، وَ مِنْ وِلایَةِ عِبادِهِ إلی ولایَتِهِ.» ( الکافي ج ۸ ص ۳۸۶ )
و پیامبر در همین مسیر وقتی به اُسقفان و پاپ های بزرگ «نجران» نامه نوشت، چنین رسالتش را ابلاغ کرد: « من خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم، تحقیقا من شما را به بندگی خدا به جای بندگی بندگان خدا و به ولایت خدا به جای پذیرفتن ولایت بندگان دعوت می کنم .
«... فإنّی أدعوکم إلی عبادة الله من عبادة العباد، و أدعوکم إلی ولایة الله من ولایة العباد». ( بحار الأنوار ج۲۱ ص۲۸۵)
پیامبران و پیامبرخاتم صلوات الله علیهم اجمعین قرارشان آزاد کردن انسان از اسارت ها و زنجیرهای پرستش غیر خدا است، و بر آنند که مُلک و حکومت را به خود مردم واگذارند، تا بدون طوق بندگی کسی مستقل به رشد و مدیریت در پرتوی ولایت الهی خود برسند.
🌿 و امامان و نفی اتوریته و تسلط بر مردم:
پیامبران و جانشینان شان برای حکومت بر مردم به نام دین و تسلط بر آنان نیامده اند و خداوند صریحا به بزرگ پیامبر خودش می فرماید: فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ ﴿٢١﴾لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ ﴿٢٢﴾ الغاشیة.
پس تو یادآوری کن که فقط و فقط تو یادآورکننده هستی.
و تو بر مردم سیطره و حاکمیت نداری.
بنابراین پیامبران و جانشینان شان هیچگاه مانند سلاطین و شاهنشاهان و رئیسان و رهبران دیروز و امروز و فردای دنیا بر مردم حکومت نمی کنند، بلکه آنان را در فضای عشق و رحمت آزادانه به آبادی دنیا و آخرت و تکامل بندگی و فانی در الله شدن سوق می دهند.
اتهام
#اتوریته و اقتدارگرایی از بدترین تهمت هایی است که به ساحت مقدس پیامبر و امامان زده شده است، که البته تصویر غلطی که از ولایت و امامت در جامعه تشیع رواج پیدا کرده بر این باور غلط افزوده است، در صورتی که پیامبر رحمت حتی وقتی چوب دستی از دستش می افتاد به یارانش نمی گفت به وی بدهند، بلکه از بالای شتر به سختی پایین می آمد و خود کار خود را انجام می داد...
🔹پایان قسمت اوّل مقاله مندرج در نشریه شماره ۱۲
#بهار_جاودانه.
( ادامه دارد ...)
#طاغوت2⃣ https://t.me/shafieikia/41863⃣ https://t.me/shafieikia/4187@Shafieikia