♨️ خس و خار در چشم و استخوان در گلو مجبور به سکوتم!🔹 « امّا به خدا سوگند! فلانی، جامۀ خلافت را بر تن كرد، در حالى كه مىدانست جايگاه من نسبت به آن، چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن میچرخد.- او مىدانست كه سيل معرفت و برکت و رحمت از دامن كوهسار من جارى است و مرغان دور پرواز هم به بلنداى آسمان من نتوانند پرواز كنند.
- پس من رداى خلافت را به فرودست آن واگذار کردم، و دامن جمع نموده از آن كنارهگيرى كردم و در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها با مخاصمانم مقابله کنم؟
يا در اين محيط خفقانآمیز و تاريكى كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم؟ كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مؤمن را تا ملاقات پروردگارش اندوهگين نگه مىدارد!- پس صبر و بردبارى را خردمندانهتر ديدم. بنابراین صبر كردم در حالى كه گويا خس و خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود.
- و با ديدگان خود مىنگريستم كه ميراث مرا به غارت مىبرند!/
🔹 امیرمؤمنان #علی_بن_ابیطالب علیهماالسلام. قسمتی از خطبه #شقشقیه.- أما و اللّه لقد تقمّصها فلان (ابن ابى قحافه) و إنّه ليعلم أنّ محلّي منها محلّ القطب من الرّحا. ينحدر عنّي السّيل، و لا يرقى إلىّ الطّير؛ فسدلت دونها ثوبا، و طويت عنها كشحا، و طفقت أرتئي بين أن أصول بيد جذّاء (جدّ) ، أو أصبر على طخية (ظلمة) عمياء، يهرم فيها الكبير، و يشيب فيها الصّغير، و يكدح فيها مؤمن حتّى يلقى ربّه!
فرأيت أنّ الصّبر على هاتا أحجى، فصبرت و في العين قذى، و في الحلق شجا، أرى تراثي نهبا./
📚 نهج البلاغه، خطبۀ۳
#فاطمیه #محسن_بن_علی#علی_بن_أبیطالب#سقیفه_بنی_ساعده@shafieikia