🔻 این عکس مرا یاد ماجرایی انداخت:
سال۷۹ رضاسراجی که از فرماندگیاش در
#گردان_مقداد باهاش آشنا بودم و مع سیاسی قرارگاه ثارالله به فرماندهی
#رحیم_صفوی بود و میدانست دست به قلم هستم برای همکاری دعوتم کرد.
چندماهی براشون در دفتر قم و تهران نوشتم ولی گزینشم را طائب و اسماعیلکوثری به هم پاس دادند و مخالف جذبم بودند و پولی هم ندادند!
طائب هم گفت تبرعا ( مجانی) بنویس!
🔻آخر رفتم کارگزینی تا حداقل کارکرد چندماهه و حقالزحمه چند جزوه و کتابی که نامم را هم در آن نزدند، را بگیرم، و دستم هم خیلی خالی بود. رفتم اتاق پاسدار درجهداری که مسئول کارگزینی بود و باید امضا میکرد، قاب عکسی مجلل و بزرگ بالاسرش از
#خاتمی بود!
حیات این ساختار به دوقطبی سازی دروغین است، ولی
#همه_با_همند@shafieikia