در
بخارای تابستان ۱۴۰۲ نامهای از استاد عبدالحسین زرینکوب به استاد باستانی پاریزی منتشر شده که سوزناک و عجیب است و از اسناد فرهنگی عصر.
زرینکوب نوشته دانشگاه طهران به مجرد یک اتهام و گمان نادرست، حاصل چهل سال زحمت او را به باد داده است. نوشته در فرنگ از او دعوت شده که در دانشگاههای آنجا تدریس کند اما نپذیرفته است:
«از چهل سال عمر که صرف تعلیم و تربیت جوانان وطن کردهام چه طرفی بستم که حالا بیایم برای کفاف معاش...».
وقتی آشفتگی بلکه درماندگی زرینکوب برای تأمین ارز بهمنظور پرداخت هزینههای عمل جراحی قلبش را میخواندم و دیدم کار استاد بزرگ، برای پرداخت معادل ریالی ارز مورد حاجت، پیرانهسر، به فروش فرش و کتاب و اثاث البیت رسیده بود، نمیدانم چرا این دو بیت ملکالشعرای بهار از خاطرم میگذشت:
شد منقطع هزینهٔ دور علاج من
زین صرفهجویی سره دولت به زر رسید
بویحیی ار برفت «حکیمی» به جای ماند
وای ار گدا به دولت و اقبال و فر رسید
https://t.center/n00re30yah