📛 ارتباط نامشروع دو پرستار!
🔸در یکی از دفعاتی که
#روح از بدنم بیرون آمد، یک دختر و پسر پرستار وارد اتاق من شدند. دختر خانم همین طور که با آن پسر
#پرستار صحبت میکرد رفت سراغ سِرُم من و مشغول بررسی شد. آقا پسر هم پرونده مرا نگاه کرد تا ببیند چه دارویی و در چه ساعتی باید داخل سرم
#تزریق شود. آنها به ظاهر کار و وظیفه خودشان را انجام میدادند.
🔸اما به محض اینکه به این دو نفر
#خیره شدم وحشت سراپای وجودم را گرفت. من نه تنها باطن افکار آنها، بلکه نتایج فکر و
#عمل آنها را به خوبی میدیدم من حتی اسم و مشخصات و محل تولد و پدر و مادرشان را به اسم میدانستم. این دختر خانم
#تلاش میکرد دل این پسر را به خود جذب کند در حالی که قبلاً با پنج پسر دیگر رابطه داشت. من حتی میتوانستم بفهمم که چه کسانی قبلاً با او
#دوست بودند.
🔸این پسر هم با چندین دختر دیگر
#ارتباط داشت و به بسیاری از آنها قول ازدواج داده بود. او تلاش میکرد تا این دختر را هم برای مقاصد شهوانی با خود همراه کند. حتی میدیدم که وقتی
#ساکت میشدند فکر می کردند که الان چه بگوییم؟ دختر فکر میکرد چه تیکه ای بیندازم و او چه
#جوابی به من خواهد داد و..... من میدیدم که شیاطین بین آنها قرار گرفته و همین طور آنها را به ادامه این گفتگو تحریک میکنند.
📚 کتاب شنود