♨️ نجات جهان
#خودآگاهی_شر#دکتر_یونگ🔹 آرزو یا رویای کیمیاگری، مداوای تمامیت جهان است.
مادام که شیطان همبسته (integre) نشده باشد، جهان درمان نمیشود و انسان نجات نمییابد. اما شیطان نمودگار
شر است و چگونه میتوان
شر را همبسته کرد؟
🔹 برای حصول این مقصود، تنها یک امکان وجود دارد و آن جذب (assimiler)
شر یعنی ارتقائش تا مرتبه
خودآگاهی است و این همان چیزیست که در کیمیاگری، اتصال دو اصل نام دارد.
🔹 کیمیاگری واقعیتی فیزیکی نیست بلکه واقعیتی روانی است.
🔹 کیمیاگری نمودار فرافکنی درامی در عین حال کیهانی و معنوی با واژگان خاص «آزمایشگاهی» است. هدف کار عظیم همایونی (opus magnum) در کیمیاگری، همزمان، خلاصی روان و مداوای کیهان بود. آنچه کیمیاگران «ماده» مینامیدند، در واقع نفسشان یعنی ناخودآگاهی بود.
🔹 «جان جهان» (anima mundi) که با روح یا جوهر جیوه (Spiritus mercurius) (مرکور در اساطیر پیک خدایان است و در کیمیای، ماده اولای فساد ناپذیر و اصل هر چه که فرار و پرنده و بخار شدنی است) همذات بود، در اسارت ماده به سر میبرد . به همین دلیل کیمیاگران به حقیقت ماده اعتقاد داشتند، زیرا ماده در واقع همان حیات روانی شان بود، و غرض، استخلاص این ماده و نجات دادنش و در یک کلام، به دست آوردن حجر فلسفی یا جسم شکوهمند نورانی (corpus glorificationis) بود. اما این کاری دشوار و راه نیل به هدف، سنگلاخ و پر از مانع است و این بدین معنی است که کیمیاگری کاری خطرناک است.
🔹 در آغاز راه، کیمیاگر به «اژدها»، روح جهان زیرین (chtonien)، «شیطان» یا به گفته کیمیاگران جسم اسود (nigredo) بر میخورد و این برخورد، دردناک و رنج آور است. «ماده» آنقدر درد میکشد و رنج میبرد تا «تیرگی» اش سترده شود، و این به زبان روانشناسی یعنی جان، دستخوش نگرانی و دلواپسی سودا یا مالیخولیا شده با «سایه» میستیزد.
🔹 سرّ اتصال، یعنی سرّ مرکزی کیمیاگری، تحقیقا ناظر به ترکیب اضداد، جذب «سیاه» و همبسته کردن (integration) «شیطان» است.
🔹 این امر، واقعه بسیار خطیر روانی است، زیرا رویارویی با «سایه» خود است:
■ سایه معرف «سیاهی» است، یعنی چیزی که جدا مانده و نمیتواند کاملا با شخص انسان یکپارچه (integre) گردد.
#شر_وجودی#نیمه_تاریک#جمع_نقیضین#سایه@sh351b