#سه_شنبه_های_مهدوی
#نذر_سلامتی_امام_زمان_عج
قرار هفتگی:سه شنبه ها میدان شهدا
دوستان و عزیزان میتوانند نذورات و کمک های خود را به شماره حساب
(6037-9973-6383-9771 بانک ملی بنام محمدرحیمی)
09332577987شماره تماس برای اهدای نذورات کالایی
🌴 اینبار نخلهای بیسر برای ما از عشق و جنون حکایت میکنند... در رَه عشق، جان دادن و سَر دادن، رسمیست که از ازل تا ابد ادامه دارد...
🔻 و خاکِ خونینْشهر، این موضوع را بهخوبی بازگو میکند و نسیمش، آن را تا اعماق وجود بشریت میرساند و چشمها نظارهگر آثار آن است.
💠 هنوز صدای زمزمهٔ «کربلا، کربلا» و نوای «ای لشکر صاحبزمان، آماده باش، آماده باش» از این دیار به گوش میرسد و این قصه حاکی از آن است که تا مقصد و مقصود، راهی سخت اما شیرین باید پیمود.
🔆 و این راه همچنان ادامه دارد. راهی از عاشورا تا ظهور. آغازی سرخ و فرجامی سبز اما نکته اینجاست که ما تا چه اندازه قدم در این راه نهادهایم و کجای این مسیر ایستادهایم.
⭕️ آیا در میانهٔ راه متوقف شدهایم یا به جلو رفتهایم؟
◾️ روزی که #حضرت_مسلم به دعوت مردم کوفه، روانه کوفه شد، به دلش آمد به امام حسین بگوید: «این سفر سخت است مولا» اما حضرت عَرضه داشت: «برو»
◽️ خواست دوباره حسی که در دلش داشت را بازگو کند، که حضرت فرمود: «مسلم! برو، نزدیکتر از تو اگر داشتم او را میفرستادم»
◾️ مسلم رفت اما نفهمید چه شد که رفت. چه حال شیرینی داشت! این جمله را شنید، رفت و نفهمید خیانت یعنی چه؟! نفهمید بیوفایی يعنی چه؟! گرسنگی و آوارگیِ شب معنا نداشت، وقتی مسلم نزدیکترین به امامش بود.
◽️ در روزهای آخر که بزرگترین بی مِهریها را از مردم کوفه دید، بیشترین لذت را بُرد. مسلم نزدیکترین به امامش بود، و او هر لحظه با این جمله زندگی میکرد.
◾️ اما وقتی خیانت مردم کوفه را دید، خواست به جای تمام مردم دنیا فریاد زند: «اشتباه میکنید» خواست فریاد زند: «عدالت یعنی حسین، آرامش یعنی حسین»
◽️ مسلم وقتی جانِ امامش را در خطر دید، خواست فریاد زند: «خدایا شرمندهام. شرمندهام که نتوانستم از جان امامم محافظت کنم.»
🔻 خواست فریاد زند: «امام زمان نیا، این مردم هنوز وفاداری نمیشناسند...»