#دلنوشته مهدی جان سلام!
✋گل نرگسم سلام!
✋آقا جان...!
❤️🍃می دانم که دیر کردیم...
می دانم که هنوزم که هنوز است، در انتظار آمدن مان صبر می کنی...!
💕می دانم که با این همه انتظار و انتظار کردن مان، هنوز هم الفبای انتظار را نیاموخته ایم...!
🎀امّا شما... امّا شما هنوز هم چشم امیدتان به ما مردم زمانه است...!
مولا جان...!
🌤سال هاست کنارمان بوده ای!
سال هاست که در کوچه ها و خیابان هایمان، از کنارمان به آرامی گذشته ای....
سال هاست برایمان دعا می کنی و واسطه ی فیض ما با آسمانی...!
یا صاحب الزمان...
😍امّا ما زمینیان، با صاحب و امام مان چه کردیم!؟
😔آیا این ما نبودیم که با گناهان مان، شما را آزردیم و هر چه بیشتر بر دوران غیبت تان افزودیم...!؟
💔یا بقیة الله...
ما همان هایی هستیم که اَمان خویش را گم کردیم، امّا حقیقتاً به جستجویش برنخاستیم...!
😞ما همان هایی هستیم که در سایه ی نام شما، روزگار گذراندیم، امّا قدمی برای زدودن نقاب غیبت از روی دلنشین شما برنداشتیم...
💔❣آقا جان...
می دانم که همه ی حرف هایمان ادّعایی بیش نبوده است...
امّا...
💚ای گل نرگسم...
با همه ی نبودن ها و ادّعاهایمان...!
با همه ی بی مهری ها و ظلم هایی که در حق شما روا داشتیم...!
باز هم بر ما گران است که شما را ببینیم امّا شما را نشناسیم...!
😭بر ما گران است که صدای همگان را بشنویم، امّا صدای دلنشین شما را نشنویم...!
مهدی جان...
🌺بر ما گران است که الطاف شما را به عینه در زمین ببینیم، ولی دشمن بر ما طعنه زند و حقایق بودن تان را انکار کند...
ای اَمان آسمان و زمینیان....
بر ما بتاب ای خورشید امامت...
☀️یا صاحب الزمان، عجل علی ظهورک...
🍃🌷🍃الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
🍃