اونا خودتو نمیخوان.. گوشاتو میخوان که بشنویشون؛ دستاتو میخوان که بلندشون کنی مهربونیتو که براشون دل بسوزونی.. و توجهتو که بهشون احساس بودن بدی قلبتو که حالشون رو خوب کنی، اونا خودتو نمیخوان.. فقط سودی که براشون داری رو میخوان.
من در حضور باغ برهنه در لحظه های عبور شبانگاه پلک جوانه ها را آهسته می گشایم و می گویم آیا، اینان رویای زندگی را در آفتاب و باران بر آستان فردا احساس می کنند؟