🌤 امام از منزل قصر بنی مقاتل بیرون آمده و دارد راه را ادامه میدهد و هنوز جواب نامه ی حُر به ابن زیاد نرسیده و تکلیف روشن نشده... عقبه بن سمعان می گوید: من نزدیک بودم؛ دیدم امام همانطور که روی مرکبش سوار بود به خواب سبکی رفت، چشمش گرم شد، بعد ناگهان بیدار شد و فرمود: "إنا لله و إنا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین" یک بار،دوبار،سه بار آن را فرمود. #علی_اکبر ع فرزند و جگرگوشه اش آمد و عرض کرد: "آقا جان چه شده؟استرجاع می کنید؟ إنّالله... می فرمایید؟" فرمود: "علی جان در خواب سواری دیدم که گفت اینها دارند به طرف مرگ می روند و مرگ به سوی اینان می آید" خوب است علی اکبر ع چه گفته باشد؟ ایشان گفتند: "آقا مگر ما بر #حق نیستیم؟" امان فرمود: "بله" عرض کرد: "پس دیگر چه باک از مرگ؟! ما تا آخرین لحظه ای که زنده هستیم از راه #حق منحرف نشویم... همین بس و از مرگ استقبال می کنیم"