#احیا گذشت و شب دیدار نیامد این #جمعه هم از دست شد و یار نیامد دل خون شد و یوسف سر بازار نیامد بس دیده به ره مانده و #دلدار نیامد😞
چشمان به ره مانده سراغ از که بگیرند وقت است که جامانده ز هجر تو بمیرد سخت است که از محضر تو دور بمانم وز روی چو خورشید تو #مهجور بمانم تا کی ز فرامین تو معذور بمانم...😭
اعمال من مدعی؛ انگار خراب است با #روزه ناخالص من ؛کار خراب است حال دل من لحظه #افطار ،خراب است حال #سحرم همچو شب تار خراب است
هم سفره ی ذکر تو نشد یک سحر من #قرآن شب احیا نشد تاج سر من 😞
یک بار بخوان نوکر بیچاره خود را رسوا مکن این #عاشق آواره ی خود را💔