View in Telegram
یادی از سایه و آلما سایه در بیتی از غزلی که در زندان برای همسرش آلما سروده گفته است: به ناز و نعمت باغ بهشت هم ندهم کنار سفرۀ نان و پنیر و چای تو را روزی که سایه و بنده در دولت‌سرای ایشان تنها بودیم بعد از گفتگویی تلفنی با خانم آلما که در آلمان بود، این بیت را خواند و به بنده گفت این که گفته‌ام «نان و پنیر و چای» مثال و کنایه نیست. واقعاً من و آلما سال‌ها برای شام نان و پنیر می‌خوردیم و این را خیلی هم دوست داشتم و برایم شامی مجلل حساب می‌شد. به خاطر ندارم که این نکته در کتاب پیر پرنیان‌اندیش آمده یا نه (به ظنّ قوی نیامده است)؛ ولی چون امروز با دیدن این تصویر ناگهان این نکته به یادم آمد خواستم آن را برای ثبت در اینجا بنویسم. ✍️ مهدی فیروزیان @sayeoMusighi
Telegram Center
Telegram Center
Channel