✅ ترامپ و جنبش "نخست ایران"
▫️ از پیروزی ترامپ چه میتوان آموخت؟
در پیروزی تاریخی دونالد ترامپ میناستریم شکست خورد، رسانهها همه از دم باختند، سلبریتیها مفتضح شدند و دانشگاه بیاعتبار شد: پیروزی او بیش از هر چیز مرهون کارگر آمریکایی، طبقهی کمبرخوردار و بدنهی مردمی خارج از طبقهی متوسط شهری/فرهنگی مرفه آمریکایی بود.
#ترامپ ارزشها را از نو و به درستی برای جامعهی آمریکایی تعریف کرد: به کارگران وعدهی "نخست آمریکا" را داد، طبقهی کم برخوردار را به دفاع از تنها دارایی خود، میهن و هویت آمریکایی شوراند و با انتخاب جیدی ونس به معاون اولی خود، مردی که از قلب هیلیبیلی، جامعهی روستایی منزویشدهی اصیل آمریکایی بالا کشیده بود، به آمریکای اصیل آنگلوساکسونی در مزرعهها، منطقههای روستایی و حاشیهی شهرها پیام فرستاد که او به جای مهاجران غیرقانونی و چند فرهنگی مشمئزکنندهی جاری، برای دفاع از "رویای آمریکایی" و فرهنگ کلاسیک آمریکایی برخاسته است.
به این ترتیب مردمان نامرییشده در رسانههای آمریکایی، ناگاه در پنجم نوامبر مریی شدند و یک پیروزی بزرگ و بیاما و اگر را برای ترامپ ساختند تا هر کسی آنها را نادیده گرفته بود، ببازد.
ترامپ به عنوان یک راست غیرکلاسیک و مقداری نزدیک به آرایههای منحط لیبرتارینی، با ما راستهای کلاسیک ایرانی تفاوتیهایی دارد اما پیروزی او برای جریان لیبرالمحافظهکار اصیل ایرانی، درسها و نکتههای فراوانی را یادآوری میکند. ۲.۵ سال پیش، در یادداشتی دربارهی "مردمان مرییشدهی آبان ۹۸" و نسبت آنها با لیبرالمحافظهکاران ایرانی توضیح مناسبی دادم (
لینک). آنجا نوشته بودم:
«یکی از ارزشهای دقیق جریان راست ایران، دفاع از طبقهی کمبرخوردار یا بیبرخوردار از ثروت عمومیست. پیامد اقتصاد بازار، بالا آوردن آب برای تمام دارندگان منافع است؛ چه کشتیهای بزرگ، چه قایقهای کوچک. ثروت عمومی کشور نمیتواند تنها در اختیار طبقهای از منتفعان قرار بگیرد که به یمن برخورداری از رانت گسترده و پشتیبانی نهاد قدرت، در حال بازتولید رابطهی ارباب و رعیتی با دیگر بخشهای جامعهاند.
استانهای محروم، طبقههای رهاشده، آموزگاران، کارگران، انبوه دارندگان درآمدهای ناچیز و بیثبات و لشگر بیکاران، بزرگترین برش طبقاتی جامعهی امروز ایران را تشکیل میدهند. آنان، به حکم شناسنامه، شهروند ایرانند و سزاوار دریافت خدمات مکفی و ضروری عمومی، اما چنان از ثروت عمومی دور افتاده و به حاشیه رانده شدهاند که نامریی و ناموجودند! شورش این طبقه، تلاشی برای بازگشت به متن است، آنها، با فهمی مشترک و درخشان از گذشته، یکصدا و متحد، آیندهای را فریاد میزنند که جدیترین و گاه تنهاترین مدافع آن، راست ایرانیست».
اینکه برخلاف تصور کلیشهای، جریان راست که از سرمایهداری دفاع میکند، توامان مدافع قشرهای نابرخوردار از ثروت نیز باشد، شاید کمی نامانوس به نظر آید اما این نامانوس بودن ارتباطی با واقعیت برقرار نمیکند و به دلیل خوانش راست با رفرنسهای چپ است که آفت سلطهی ۵۰ سالهی نوشتههای کمونیستی بر فضای فکری ایران است، وگرنه راست کلاسیک مدافع ارزشهای اجتماعی، نهادهای سنتی و دقیقن همان چیزیست که طبقهی نابرخوردار جامعه در هفت آبان ۹۵، دی ۹۶ و آبان ۹۸ فریاد زد، بنابراین؛
«پیوند جریان لیبرالمحافظهکار با طبقهی کمبرخوردار و بیبرخودار از ثروت عمومی، بر بنیاد درک مشترک تاریخی، ارزش مشترک ملیگرایی و خواست مشترک توسعهگرایی پدید آمده و آنها دریافتهاند که این همسویی، نه مانند دیگر جریانهای مدعی، ابزاری، که برآمده از یک همپیمانیِ ناگسستنی و ساختاری بر پایهی خردورزیست».
و در نهایت نتیجهگیری یادداشتم که امروز و پس از ۲.۵ سال، با پیروزی ترامپ، تجلی دیگری یافته است:
«ما لیبرالمحافظهکاران ایرانی در پسِ فردا، هیچ همپیمانی مطمئنتر و قدرتمندتر از طبقهی کمبرخوردار و بیبرخودار از ثروت عمومی نخواهیم یافت و آنها نیز هیچ جریانی جدیتر و پایبندتر به مطالباتشان از راست ایرانخواه و جریان لیبرالمحافظهکار نخواهند یافت»؛ و امروز این پیوند را میتوان "پیمان ایران" نامید و جنش در پی آن را جنبش "#نخست_ایران"!
✔️ @SasanAghaei
#انتخابات_۲۰۲۴ #اقتصاد_ایران #اقتصاد_آزاد #لیبرالیسممحافظهکار
📌 مرتبط
✍🏼 من صدای آبانم (
لینک)
✍🏼 مردمان مرییشدهی آبان ۹۸ (
لینک)
📺 جیدی ونس کیست؟ (
لینک)
✍🏼 مساله: دامفقر عمومی (
لینک)