🔥 داستان این سال شِگفت▫️ این نبردی برای جاودانگیست؛ شاید آخرین نبرد ایران2⃣ یادداشتی در دو قسمت / قسمت دوم
⤴️ ... ادامه از بالاسخت و دشوار است در این وقت گفتن از امید، گفتن از نوروز، گفتن از تجدید نیرو، گفتن از جوانههای در راه، اما پیش از این هم، هزار نوروز بر این سرزمین گذشته که لشگر ایرانخواهی در تنگنایی مهیبی، بر پشتهی کشتههایش، بیامید و بییاوری، پیمان خون و وعدهی مرگ بستهاند که سر را به کشتن دهند و شادمانی بهار نو را بر خود حرام کنند، و اما که بر مدار آن سر به سر مردنها، معجزهی زندگی فرا رسیده، بیخبر و بیانتظار، بیآنکه آنان که رفتهاند، بیآنکه حتا آنان که مانده بودند، امیدش را داشته باشند.
باری؛ پیروزی بر اهرمن تاریخیِ ایرانکُش هرگز آسان نبوده که این جنگی برای جاودانگی مادر است و هرگز کوچک و خُرده نیست. برای پیروزی فریدون بر ضحاک، هزار سال تاوان ناسپاسی و رنج اسارت باید، برای کینخواهی سیاووش به دست کیخسرو، هزار مرگ بهرام و فرزندان گودرز باید، برای سر برآوردن یعقوبی، هزار سر بریدهی ابومسلم و بابک خرمدین و مازیار طبرستانی باید، برای شمشیر کشیدن نادری، سقوط یک پادشاهی باید، برای بر سکه شدن رضاشاهی، میلیونها جان فرسوده در انحطاطِ ایرانِ پس از مشروطه باید.
تمام آن سرداران و دلاوران، آن سواران دست از جان شسته، به کنام مرگ درافتادهاند تا در این راز نامیراییِ مادر غلط نیفتند که «ایران نمیمیرد، ایران نمیبازد» و از دل تاریخ، این پیام مشترک تمام آن زنان و مردان است!
در این نوروز، ورای صداهای گوشخراش و عروسکهای خوشنمای فریبنده، خوبتر گوش دهیم و به چشم دل ببینیم؛ مهسا، کیان، حدیث، مهرشاد، نیکا، یلدا، خدانور، آیلار، حمیدرضا، محسن، سارینا و هزار جان پاک این سالِ شگفت، به ما از فراز ابدیت چه میگویند؟ انگار صدای اومناپیشتی خطاب به گیلگمش است که «نخوابید، فراموش نکنید، ناامید و خسته نشوید، توقف نکنید، به عقب بازنگردید، رها نکنید»؛
این بهای جاودانگیست، این تا هزار سال دیگر، آخرین جنگ مادر است!
⏺ پایان
✔️ @SasanAghaei👑 #گزارش_این_روزها #یادداشت #یادمان #تاریخ #تاریخ_نگاری