هر سال اینموقع صبر میکردم ساعت که از ۰۰:۰۰ گذشت سریع میومدم پیشتون میگفتم بابا حسین بابا حسین ۱۶ خرداد شد،دوست دارم شما اولین نفری باشید که تولدمو بهم تبریک میگید...
بابا حسینم!
ساعت از ۰۰:۰۰ گذشت،۱۶ خرداد شدااا..
کجایی بابا حسینم که با ذوق بیام پیشتون...
💔عزیز دلم،همه زندگیم،همه امیدم...
من الان چیکار کنم...
واقعا من روز تولدم باید چه آرزویی داشته باشم؟؟
یادته چقدر بهت گفتم نفس من به نفس شما بنده...
مگه به من قول ندادی روز تولدم با هم میریم مشهد...
مگه همیشه بهم نمیگفتی تا زینبی رو داریم غم نداریم و همه چی حله...
پس چی شد بابا حسین آقا؟؟؟؟
من اصلا به این روزایی که دارم فکر هم نکرده بودم؛من همیشه از این روزا میترسیدم؛پس الان چجوری هنوز هستم؟؟!!
کار خودته،تو خودت این روزا مراقبمی...
هر وقت از دوری شما گله کردم گفتی من تو رو زینبی بزرگ کردم،وقتی بهم اینو میگفتی دیگه نمیتونستم حتی بهت شکایت کنم...
بابا حسینم!
میدونی که دیگه دلخوشی ندارم،دیگه این قلبی که شکست و عزادار شد برای همیشه شکسته و داغدار میمونه،میدونی که من همه آرزوهامو کنار شما میخواستم....
🥀💔🖤میدونی که چقدر دلم برات تنگ شده عزیز دلم...
امااااا
فقط و فقط بخاطر خودت صبر میکنم تا روزی که میبینمت شرمنده" پدرِ شهیدم " نباشم...
🖤آخه "تو" منو زینبی بزرگ کردی...!
💔#باباحسینم #سردار_شهید_حاج_حسین_اسداللهی #دلتنگ#دلشکسته#فرزند_شهید#دخترا_بابایی_اند@sardar_shahid_hosein_asadollahi