🕞 در ادامه مباحث آفات همبستگی
✍ همایون
مورد سوم-تفکیک اسلام ستیزی با ستیز با اسلام سیاسی
همان طور که برای درمان یک بیماری،یک پزشک باید به ساز و کار بدن انسان و ماهیت عوامل بیماری زا ،شناخت کافی داشته باشد،در مسیر مبارزه نیز باید شناخت کافی نسبت به ساز و کار سیستم سیاسی و امنیتی و منابع قدرت آن پیدا کنیم.
با وجود ریزش حداکثری پایگاه اجتماعی رژیم در همه اقشار مردم با نسبت های مختلف،کماکان نظام از یک پایگاه اجتماعی اقلیتی که بخشی از آن را برخی از افراد متعلق به قشر مذهبی و سنتی جامعه در بر میگیرند،برخوردار است.
اما حفظ این گروه از افراد در حلقه حامیان نظام و یا قشر خاکستري،بیش از آن که حاصل تلاش های نظام حاکم باشد،محصول فعالیت های نابخردانه برخی از جریانات اپوزیسیون است،به لطف گره زدن مبارزه سیاسی با اسلام ستیزی،جمهوری اسلامی توانسته تصویری از اپوزیسیون یا فردای پسا جمهوری اسلامی برای این قشر از افراد سنتی یا مذهبی ترسیم کند که آن ها را کماکان در حلقه حامیان یا دست کم افراد بی تفاوت نگه دارد،به این ترتیب که نظام،اپوزیسیون را صرفا نه دشمن نظام بلکه به عنوان دشمن اسلام و فرهنگ مذهبی معرفی کند و این ترس را به جامعه القا کند که در صورت پیروزی مخالفین،نه تنها نظام بلکه اسلام هم به قهقرا میرود و طرف مقابل برای نابودی دین شما،کمر همت بسته است و هدف آنها از براندازی یا گذار،لخت شدن و استهزاء دین است!
لذا برای بی اثر کردن این شگرد نظام و افزایش سرعت و میزان ریزش پایگاه اجتماعی
اش،نیاز است فعالین اپوزیسیون میان اسلام ستیزی و نظام ستیزی،مرز روشن و دقیقی ترسیم کنند و برای داشتن یک نتیجه برد-برد،چه بسا با آغوشی باز به استقبال مؤمنین و روحانیونی که قائل به قرائتی سکولار از فقه شیعه هستند نیز بروند و این پیام را بیش از پیش به جامعه دینداران بدهند که ابزار قرار دادن اسلام بیش از هر عامل دیگری در طول تاریخ ،به اسلام آسیب زده و تنها راه برای کاهش دین ستیزی در این عصر،گذار به سکولاریسم است،چنان که به گواه تاریخ، سلطه سیاسی کلیسا نیز بیشترین آسیب را به بدنه مسیحیت زد و موجب زایش مفهوم رواداری و سکولاریسم در عصر رنسانس شد.
https://t.center/Sarbedaranevatan