‍ #حضرت_زینب 🟪 بلعیدن شمر لعنة الله عليه به وسيله زمين به أمر حضرت زینب سلام الله علیها :: سيد نورالدين الجزائري سمع احد الثقاة عنده ينقل عن كتاب من كتب العامه (مقتل من مقاتل كتب العامه) و اسم الكتاب التبر المذاب و ينقل عن ثقة اخر ينقل عن كتاب مقتل الاقتدائي اليزدي إثنينهم الثقات من الكتابين ينقلون ان السيده زينب سلام الله عليها لما جئ بها إلى الشام ادخلوهم من اكثر من باب يكون فيه ازدحام السيده زينب سلام الله عليها نادت الشمر اللعين و قالت له لي اليك حاجة فقال ما تريدين يا ابنة علي فقالت اريد أن تدخلنا من باب لن يكون فيه ازدحام فعندها الشمر اللعين ضربها بالسوط فالسيدة زينب امرت الارض بابتلاع الشمر اللعين فالارض ابتلعت الشمر الملعون و اذا بها تسمع صوت اخيها الحسين (عليه السلام) من رأسه على الرماح يقول لها اخيه اصبري و احتسبي فأمرت الارض سلام الله عليها فأخرجت الشمر اللعين لعنة الله عليه 👤 سید نورالدین جزائری از فرد ثقه ای که در حضورش بود شنید که از کتابی از کتابهای مقتل (از مقاتل کتب عامه) که اسم آن کتاب ألتبر المذاب بود مطلبی را نقل میکرد و همچنین از شخص ثقه دیگری نیز شنید که نقل میکند از کتاب مقتل ألاقتدائي أليزدي (کتاب مقتل شیعی)؛ هر دو شخص ثقه از هر دو کتاب نقل می کنند که : 🟣وقتی که حضرت زینب (سلام الله علیها) و کاروان اسرا را به شام آوردند از بیش از یک دروازه شهر که شلوغ و مزدحم بود داخلشان کردند، حضرت به شمر ملعون فرمودند : از تو حاجتی (درخواستی) دارم شمر ملعون گفت : چه میخوای ای دختر علی ؟ حضرت فرمودند : می خواهم ما را از دری وارد کنی که ازدحام و شلوغی نباشد پس شمر ملعون چون این را شنید با تازیانه حضرت را زد.👈پس حضرت زینب زمین را امر کرد به بلعیدن شمر ملعون، پس زمین او را بلعید ! در آن لحظه حضرت زینب صدای سر برادرشان امام حسین بر روی نیزه را شنیدند که فرمود یا اختاه اصبري واحتسبي، (ای خواهرم صبر کن ) لذا حضرت زينب أمر نمود به زمين شمر لعنة الله عليه را رها نمود.👉 📚کتاب 250 كرامه للسيدة زينب و سيدات بيت النبوة تالیف ابوالفضل کاشاني صفحه61 🆔 @samsaamakbar