آوینی دارالشفایی داشت از کلمات… از بس مستحیل در عشق بود کلمات را چنان دارو و مرهم بر زخمهای ناسور دنیا میگذاشت…
چنین بود که کلمه در سلوک آوینی موهبتی بود شفابخش.
او طبیب یگانهای بود که بر تجدد و تحجر تیغ کشید … تیغ برانی از کلمات مسحور کننده که لاهوتی بودند… چنین طبیبی را نشاید که به رسم نسیان زمینی از خاطرات زدود…
سلام بر او که «مرگآگاه» بود….