ترجمه: «انس رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ میگوید: نبی اكرم ﷺ پیرمردی را دید كه به كمک دو پسرش، تلو تلو راه میرفت. فرمود: «این را چه شده است»؟ گفتند: نذر كرده است كه پیاده به حج برود. رسول الله ﷺ فرمود: «خداوند نیازی ندارد كه این شخص، این همه خود را به زحمت اندازد». و دستور داد تا سوار شود (و به حج برود)».
ترجمه: «ابوسعید خدری رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ كه در دوازده غزوه، همراه رسول الله ﷺ بوده است، میگوید: چهار نصیحت از رسول الله ﷺ شنیدم كه مورد پسند من واقع شد و باعث خرسندی من گردید. اول اینكه: «هیچ زنی شرعاً حق ندارد مسافت دو روز را بدون شوهر یا محرم دیگری، به سفر برود. دوم اینكه: هیچ كس، حق ندارد روزهای عید فطر و عید قربان را روزه بگیرد. سوم اینكه: هیچ نمازی بعد از این دو نماز نیست یعنی بعد از نماز عصر تا غروب آفتاب و بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب. چهارم اینكه: بار سفر (به سوی هیچ مسجدی) بسته نشود مگر به مسجدالحرام و مسجد من (مسجد النبی) و مسجد الاقصی»».
ترجمه: «ابن عباس رَضِیَ اَللهُ عَنْهُمَا میگوید: هنگامی كه رسول الله ﷺ از سفر حج، برگشت، خطاب به ام سنان انصاری فرمود: «چرا به حج نرفتی»؟ وی گفت: شوهرم دو شتر برای آب كشیدن داشت. یكی را با خود به حج برد. و دومی، زمینهای ما را آبیاری میكرد. رسول الله ﷺ فرمود: « ثواب یک عمره در ماه مبارک رمضان، برابر با حجی است كه همراه من، ادا شود»».
ترجمه: «از ابن عباس رَضِیَ اَللهُ عَنْهُمَا روایت است كه یكی از زنان طایفه جهینه، نزد رسول الله ﷺ آمد و گفت: مادرم نذر كرده بود كه به حج برود، ولی موفق نشد و فوت كرد. آیا من میتوانم از طرف او، حج كنم؟ رسول الله ﷺ فرمود: «بلی، از طرف او، حج كن. اگر مادرت بدهكار میبود، آیا بدهكاریش را پرداخت نمیكردی؟ پس وام خدا را ادا كن. زیرا ادای حق خدا، واجبتر است»».
ترجمه: «از انس بن مالک رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ روایت است كه رسول الله ﷺ سال فتح مكه در حالی كه كلاه خودی بر سر داشت، وارد مكه شد. وقتی كه آنرا از سرش برداشت، مردی رسید و گفت: ابن خطل به پرده كعبه پناه آورده است. رسول الله ﷺ فرمود: «او را بكشید»». (ابن خطل، مسلمانی را كشته و خود مرتد شده بود. مترجم)
ترجمه: «از ابو ایوب انصاری رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ پرسیدند: رسول الله ﷺ در حال احرام، چگونه سر (مباركش) را میشست؟ ابو ایوب پارچهای را كه روی سرش بود، برداشت و سرش آشكار شد. آنگاه، به كسی كه آب بر سرش میریخت (خدمتگذارش)، گفت: آب بریز. او بر سر ش آب ریخت. سپس، ایوب رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ سرش را با دستانش حركت داد. و نخست، دستها را از جلو به عقب، و سپس، از پشت سر به جلو آورد و گفت: رسول الله ﷺ را دیدم كه چنین میكرد».
ترجمه: «از ابن عباس رَضِیَ اَللهُ عَنْهُمَا روایت است كه رسول اكرم ﷺ روز فتح مكه فرمود: « (از این پس) هجرتی (از مكه) وجود ندارد، اما جهاد و نیت آن، باقی است. و هرگاه، دعوت به جهاد شدید، جهاد كنید»».
ترجمه: «از عبد الله بن مسعود رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ روایت است كه میگوید: همراه رسول الله ﷺ در غاری، در منا بودیم كه سوره «مرسلات» نازل شد. رسول الله ﷺ آنرا تلاوت میكرد و من همانطور كه از زبان (مباركش) میشنیدم آن را حفظ میكردم. هنوز سوره «مرسلات» به پایان نرسیده بود كه ماری بسوی ما پرید و به ما حمله كرد. رسول الله ﷺ فرمود: «آنرا بكشید». ما نیز فوراً اقدام نمودیم ولی مار فرار كرد. رسول الله ﷺ فرمود: « مار از شر شما نجات پیدا كرد همانطور كه شما از شر او، نجات یافتید»».
كتاب جريمة شكار كردن باب (5): آنچه را مُحرِم میتواند بكُشد و آنچه مجاز است در حرم كشته شود
882- «عَنْ عَائشَةَ رَضي اللَّه عنها أَنَّ رسول الله ﷺ قَالَ: «خَمْسٌ مِنَ الدَّوَابِّ كُلُّهُنَّ فَاسِقٌ يَقْتُلُنَّ فِي الْحَرَمِ الْغُرَابُ، وَالْحِدَأَةُ، وَالْعَقْرَبُ، وَالْفَأْرَةُ، وَالْكَلْبُ الْعَقُورُ»». (بخارى: 1829)
ترجمه: «از عایشه رَضي اللَّه عنها روایت است كه رسول الله ﷺ فرمود: «پنج نوع از حیوانات را كه موذی هستند، میتوان در حرم كشت و آنها عبارتند از: كلاغ، باز شكاری، عقرب، موش و سگِ هار»».
ترجمه: «از ابن عباس رَضِیَ اَللهُ عَنْهُمَا روایت است كه صعب ابن جثامه لیثی گورخری را در محلی به نام ابواء یا وَدّان به رسول خدا ﷺ اهداء كرد. رسول الله ﷺ آنرا نپذیرفت. (آن شخص، غمگین و افسرده شد). هنگامی كه رسول اكرم ﷺ آثار پریشانی را در چهرهاش دید، فرمود: «چون در احرام بسر میبریم، آنرا نپذیرفتیم»».
ترجمه: «در روایتی دیگر، از ابو قتاده رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ چنین آمده است: كه با پیامبر ﷺ در سه مایلی مدینه، در محلی به نام «قاحه» بودیم. برخی از ما محرم بودند و برخی دیگر، محرم نبودند». (سپس بقیه حدیث فوق را ذكر نمود).