آشنای ما شدی، اما نمی دانی چقدر...!
آشنای هر نفس، گویا نِمیدانی چقدر...!
آمدی یڪ بوسه مهمانم، ولی شیرینشڪر
صاحب جانم شدی حالا، نمیدانی چقدر!
هم تمام لحظه هایم را به نامت میزدی
هم دوام خاطراتم را، نمی دانی چقدر!
عطر و بویی تازه دادی بر شب دلخستگی
برڪهٔ خشڪیده شد دریا ، نمی دانی چقدر!
آشنایم گشتی و در سینه دارم درد تو
هیچ پرسیدی چرا؟ آیا؟ نمیدانی چقدر!
آشنا باید سراغ آشنا گیرد ولی
رفتهای تو، رفتهام یغما نمیدانی چقدر!
یڪشبی دیگر بیا مهمان شوی تاصبحدم
لذتی دارد سحر با ما ، نمی دانی چقدر!
#؟💕💙⊱✾☕️☕️✾⊰❤️