View in Telegram
... از این گذرگاه پر از خار و پر از خنجر هرچند باید زخم‌ها برداشت تا رد شد- پاهای خسته! چاره‌ای غیر از صبوری نیست یا باید اینجا ماند و عادت کرد، یا رد شد! یا ماند و جولان شغالان را تحمل کرد یا از کمین‌گاه گرازان بی‌صدا رد شد سخت است رفتن! سخت!... مخصوصاً که باید از روی مزار ببرهای آشنا رد شد! از شیرسنگی‌ها و دشت لاله بی‌پرسش از چشمه‌های خشک باید بی‌چرا رد شد گیرم سراسر سنگلاخ... اما چه باید کرد؟ جز آن که از این درّهٔ کفتارها رد شد... ... هر جای پا زخمی است روی سینه‌ات، کلّار٭! از دامنت آهوی من بی‌ ردّ پا رد شد "مِه" بود... رد شد از تو... اما در خودش یک عمر "ابری که هر جا می‌رسد باید ببارد" شد ٭کلّار کوهی است نزدیک بروجن #رارا- ۱۳۹۷ ... کانال شعرهای پانته‌آ صفائی @safaeip ... ...
Telegram Center
Telegram Center
Channel