View in Telegram
گلگشتی در صور خیال صائب ۶ در طلب ما بی‌زبانان اُمّت پروانه‌ایم سوختن از عرض مطلب پیش ما آسان‌تر است یکی از ترفندهای صائب در شعر و بوطیقای او در ترکیب‌سازی، عمومیت بخشی به اصطلاحات خاص است. در این یادداشت کوتاه نگاهی می‌اندازیم به واژه‌ی اُمّت. اُمّت در لغت به معنای قوم و قبیله و عشیره و گروه و طایفه و نظایر آن است اما در اصطلاح، عموما به پیروان یک پیامبر یا مکتب اطلاق می‌شود. بخصوص در متون اسلامی و فرهنگ و ادب فارسی بعد از اسلام، همواره به صورت ترکیباتی چون امت عیسی، امت ابراهیم، امت محمد، امت اسلام و در مقابل امت شیطان و نظایر آن به کار رفته است. گاه نیز صفت‌هایی مثبت یا منفی بدان افزوده شده مانند امت عصیانکار و امت واحده و امت مرحومه و از این‌قبیل. در شعر فارسی تا آنجا که توسط سایت گنجور قابل بررسی بود، پیش از صائب، نخستین بارقه‌های استفاده عام‌تر از این واژه را در شعر مولانا یافتم. به عنوان مثال به‌جای کاربرد امت محمد در برابر امت عیسی از ترکیب امت یاسین استفاده کرده است: آن باده انگوری مر امت عیسی را و این باده منصوری مر امت یاسین را و نیز ترکیب امت پرهیز به معنای اهل ورع و زهد، به کار برده است: هم امت پرهیز ز ما پرهیزند هم اهل خرابات ز ما بگریزند کار مهمتر مولانا، خارج کردن انحصار اطلاق کلمه امت بر اسامی دینی و استفاده از ان در کانتکست غیر دینی و به عبارتی عمومیت بخشیدن بدان است. نظیر اُمّت آب در این بیت: بحر می‌غرد و می‌گوید کای امت آب راست گویید بر این مایده کس را گله هست یا امت دیدار: اهل دینار کجا امت دیدار کجا گر چه دینار بشد لایق دیدار شدند   از مولانا تا عرفی شیرازی، از پیشگامان سبک هندی، کاربرد واژه امت همچنان به همان اصطلاح معروف، محدود بود. عرفی شیرازی در عمومیت بخشیدن به کلمه امت، ترکیبات: امت اندیشه‌های خویشتن و امت عشق،  را ساخت و برای نخستین باز نام یکی از اساطیر عاشقانه فارسی یعنی مجنون به میان آمد و ترکیب امت مجنون توسط عرفی معرفی شد: عشق از بازیچه بشناس، امت مجنون مباش سر به یاد چشم جانان، در پی آهو منه و میرداماد ترکیب امت دست را ساخت: بحر و سحاب امت دست تواند خاک در ملت دست تواند تا می‌رسیم به صائب. صائب نیز چون عرفی فرصت ترکیب‌سازی با کلمه امت را مغتنم دانسته و ترکیب امت فرهاد را مابه‌ازای امت مجنون در شعر عرفی به کار برده است: هرگز به خراش جگری شاد نگردیم گر تیشه شویم امت فرهاد نگردیم اما کار قابل توجهی که صائب در این‌باب انجام داده، وارد کردن اسامی خاص دیگر در این ترفند است. مانند: امت شیرینی: زاهدانِ طفل‌مشرب، اُمتِ شیرینی‌اند می‌کنم در کار مستان این شرابِ تلخ را امت تن‌آرایان: نیستم امت تن‌آرایان خلق خوش جامه حریر من است امت خاموشان: همه کس از دل و جان امت خاموشانند خامشی مرتبه مهر نبوت دارد صائب در این میان حتی رو می‌کند به گیاهان و حشرات و پیروی کردن از مسلک و مرام آن‌ها را با واژه امت تعریف می‌کند: امت شمشاد یا مرید سرو و گل، یا امت شمشاد باش دست در هر شاخ همچون تاک بی پروا مزن و در نهایت پروانه و مسلک او در عاشقی بی‌قید و شرط را مرامی قابل باور و پیروی می شمارد. در بیت مورد نظر که در ابتدای یادداشت آورده‌ام، ، نجابت پروانه و عدم اظهار صریح عاشقی و نیاز بر زبان را تا حد سوختن، مسلکی بسیار بلند بر‌می شمرد و می‌گوید: در طلب ما بی‌زبانان اُمّت پروانه‌ایم سوختن از عرض مطلب پیش ما آسان‌تر است صائب در بیتی دیگر نظیر همین مطلب را چنین می‌فرماید: نیست راهی قرب را از سوختن نزدیکتر در طریق عشقبازی امت پروانه شو و نیز در این بیت بی‌نظیر: بی‌تکلف یار خود را تنگ در بر می‌کشد ما در آیین محبت امت پروانه‌ ایم بعد از صائب، بیدل در یکی از غزلیات از ترکیب امت پروانه چنین بهره می‌برد: غیر محبت دگر دین چه و آیین ‌کدام امت پروانه باش سوختن ایمان کیست و خود با گریزی به این اصطلاح عمومیت یافته، ترکیبی دیگر و بیتی چنین جاودانه خلق می‌کند: امت آشفتگی ما جنون شیفتگان‌، امت آشفتگی ایم وضع ما را به سر زلف پریشان قسم است بعد از صائب یکی از شاعران مطرح طرز او که از این اصطلاح عمومیت یافته در شعرش بهره برده، حزین لاهیجی است. در دیوان او ترکیباتی چون: امت دعوی، امت نگاه، امت عقل، امت مشرب، امت عشق و امت فرهاد قابل جستجو است. بی‌گمان در اشعار بسیاری دیگر از شاعران طرز صائب می‌توان از این ترکیبات یافت. اما بعد از دوران پرشکوه سبک هندی و آغاز قهقرای شعر فارسی، این امکان کاربردی یعنی کاربرد کلمه امت در معنای عام، از میان رفت و کلمه امت همچنان در قواره یک اصطلاح قابل استفاده در متون دینی ادامه یافت. #دکتر_محمدعلی_شیوا @SaebTabriziResearch
Telegram Center
Telegram Center
Channel