داستان زندگی شهدا

پنج شنبه
نامِ #مادری‌ است تنها و دلشکسته
که هر روز از پشتِ پنجره ی دلتنگی اش؛
بینِ رفت و آمدِ آدمها..
آمدنِ
کسی را
#انتظار می کشد...

#شهید_گمنام

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid

#نسخه_PDF

#کوله_نوشته با موضوع فرزندآوری، ویژه پیاده روی سفر اربعین

#مادری
#فرزندآوری
#جامعه_مسلمان_پرجمعیت
#سربازان_مهدوی

@zendegishahid

#مادرانه❤️

چادرش و
دو تیکه آجر
کمی خورد و خوراک و خرما و گلابدان و عکس #شهیدش....
یعنی خونه ی #مادری
فقط
یه مادر میتونه خونه ی مادری رو برداره ببره سرخاک


@zendegishahid

چشمانم را باز میکنم و به آسمان مینگرم
سلام #شهید_من!
#سی‌ویک_سال گذشت از پرکشیدنت
و امروز چقدر آسمان دلتنگ بودن توست
این را #آسمان_خرمشهر به من گفت
او که آفتاب سوزانش صورتت را نوازش می داد
همان #خرمشهری که
روزها در دل خاکش
#عشق را جستجو می کردی
و فریاد #یا_حسین سر می دادی
#سی‌ویک_سال گذشت از نبودنت
و من آرزو دارم
دستان #پدر و #مادری را که
این فراق را
تحمل می کنند #ببوسم
#سی‌ویک_سال گذشت اما حتی ذره ای
یادت در دلهایمان کمرنگ نشد
#شهیدمن!
از آسمان که به ما می نگری
دعایمان🤲 کن
که این روزها
غبار گناه بلور دلها را آلوده کرده
شهید من #علی‌محمد_حیدری_شیاده
@zendegishahid

#مادری_و_پسری

با خود شبی پیراهنت را میبرم مادر
بعدا برایت بهترش را میخرم مادر

بوی تر باروت و خون وقتی که می پیچد
با عطر نابت در جهانی دیگرم مادر

از لابه لابه ی سرخی سربندهایم باز
یا زینبی را بست دستت بر سرم مادر

گفتی برو اما...الهی زود برگردی
گفتم الهی برنگردد پیکرم مادر

پروانه ی شمع حریمش باشم و آنقدر
دورش بگردم تا بسوزم در حرم مادر

انگار چشمان تو را هم با خودم بردم
در چشمهایم...با نگاه آخرم مادر

در عکسهایت روز و شب تسبیح چرخاندی
با چادر گلدار خود در سنگرم مادر

حالا کجایی که ببینی بالهایم را؟
دارم به سوی آسمان ها میپرم مادر

مابین #پرواز آرزو کردم که شبها را
مثل نسیم از خوابهایت بگذرم مادر

نازت کنم...آرام در گوشت بگویم که
گریه نکن...من از همیشه بهترم مادر

#ماهرخ_درستی
#شب_بخیر

@zendegishahid

برای وطنت #مادری کردی
از ظرف شستن بگیر
تا دست از #جان شستن...

پ.ن: عراق، سلیمانیه، منطقه عملیاتی بیت المقدس چهار
فروردین ۱۳۶۷، نیروهای واحد تدارکات لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در حال آماده سازی امکانات پیش از اعزام به منطقه عملیاتی

#عکاس: احسان رجبی

@zendegishahid

چادرش و
دو تیکه آجر
کمی خورد و خوراک و خرما و گلابدان و عکس #شهیدش....
یعنی خونه ی #مادری
فقط
یه مادر میتونه خونه ی مادری رو برداره ببره سرخاک
@zendegishahid