@zendegishahid گردان_سلمان به
#فرماندهی حسین، در
#محاصره نعل اسبی ماند!
#عراقیها دور تا دورش را گرفتند!
وقتی در محاصره افتادند،
#حاج_احمد_متوسلیان با بیسیم به حسین میگوید:
برادر حسین!
بیا عقب!
او میگوید:
برادر احمد!
نمیآیم!
تا آن موقع سابقه نداشت کسی روی حرف حاج احمد حرف بزند!
حاج احمد،
#محسن_وزوایی را می فرستد تا اورا برگرداند،
ولی حسین زیر بار برگشتن نمی رود!
#شهید_همت به همراه یک نفر با یک
#موتور_تریل میآید و وارد
#نعل_اسب محاصره میشود و به حسین میگوید:
اگر ممکن است شما
#عقب بیایید!
حسین پاسخ می دهد:
به برادر احمد بگویید
یک عدهای اینجا ساکتاند و چیزی نمیگویند (
#شهدا را میگفت)
و یک عدهای آن گوشه مجروحند و ناله میکنند!
من مانده ام و تعداد انگشتان دست
#نیرو!
به برادر احمد بگویید من بچههایم را رها نمیکنم!
این
#مقاومت سه روزه ایشان در اینجا اگر اتفاق نمیافتاد،
#عراق نیروهای ما را پس میزد و یک
#خاکریز میزد لب
#کارون!
آن موقع میبایست چند سال دیگر و چقدر شهید دیگر میدادیم تا بتوانیم از این آب طبیعی که 500، 600 متر عرض دارد رد شویم؟
مشخص نبود!
چند سال دیگر قرار بود
#خرمشهر آزاد شود؟
کسی نمیدانست!
🌺 #شهید_حسین_قجه_ایبه ما بپیوندید
↙️↙️↙️@zendegishahid