@zendegishahid روی سخنم با فرزندانم، جگرگوشهگانم، پارههای تنم!
عنان صبر را در کف گرفته و به یاد رقیه حسین(ع) باشید....
میوههای دلم فرصت نشد، موقعیتی دست نداد که محبتم را به شما ابراز کنم و میزان علاقهام را به شما بفهمانم...
دلم میخواست در کنار شما توقف کنم ولی امروز جای توقف نبود
دلم میخواست پیش شما باشم ولی مسئله انقلاب بود و اسلام
دلم میخواست خندههایتان را ببینم ولی نالههای بچههای بابا از دست داده آرامم نمیگذاشت
دلم میخواست با شما بازی کنم ولی یاد آن بچهها که بابا در کنارشان نبود مرا به آتش میکشید،
دلم میخواست با شما و همراه شما به گردش بروم ولی امروز روز تفریح نبود،
دلم میخواست در این چند صباح عمر در خانه بودم ولی اسیران ما در زندان بغداد و دوری یاران خوب و تنهائی برادران در
#جبهه نمیگذارد
روزگاری است که نفس اسلام مورد تاخت و تاز لشکریان ابرهه زمان، نمرود و نمرودیان و فرعون و فرعونیان است آیا آسوده نشستن، آرام گرفتن، خوردن و خوابیدن، گفتن و خندیدن بی تفاوت بودن، کار هیچ انسانی مسلم، کار هیچ انسان مؤمن، کار هیچ انسان عاقلی میتواند باشد؟
من معتقدم حتی حیوانات با غیرت هم در موقعیتی که به آنها حمله میشود آرام نمیگیرند مگر آن دسته از حیواناتی که مثل خوک و یا خوک صفت باشند که با صدای هیاهوی دیگران فرار میکنند یا دائم به شهوترانی، لذت مادی و دنیوی، مشغول می شوند و گرنه امروز روز امتحان است....
به قول شاعر که میگوید:
فــولاد بــه پنجـه قضا موم شود
موجود به یک حادثه معدوم شود
نامــردی و مــردانگی اهل جهان
از گـــردش روزگــار معـلوم شود
پ.ن:
#شهید_حاج_حسین_بصیر دارای پنج فرزند بود:
فرشته،
مهدی در اربعین نود و چهار در راه کربلا به پدر شهیدش پیوست،
زهرا در اردیبهشت هشتاد و نُه درست در بیست و سومین سالگرد شهادت حاج حسین، به آغوش پدر شتافت،
محدثه،
زینب...
#سردار_شهید_حاج_حسین_بصیر#وصیتنامه #فرزندان_شهدا@zendegishahid