@zendegishahid سردار شهید
#محسن_وزواییدانشجوی دانشگاه صنعتی شریف
مسلط به زبان انگلیسی
سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام
#فاتح_لانه_جاسوسی طراح
#فتح_ارتفاعات_بازی_دراز فرمانده
#گردان_حبیب_ابن_مظاهر.
آخرین لحظات یک مرد:
با شدت گرفتن آتش دشمن، زمین غرب کارون به لرزه درآمد و آتش منظم بیش از دهها عراده توپ، صدها تانک مدرن و سایر سلاح های منحنی زن دشمن روی منطقه درگیری به صورت متراکم اجرا می شد هلی کوپتر های توپدار ساخت روسیه و فرانسوی یگان هوانیروز سپاه سوم دشمن هم از آسمان خود را بر فراز مواضع رزمندگان سبک اسلحه ایرانی رسانده و به شدت آنان را زیر آتش گرفته بودند در این لحظه نیروهای گردان میثم تمار به فرماندهی عباس شعف همرزم دیرینه
#محسن خود را به نزدیکی محل استقرار او رسانده بودند...
محسن تمام قد ایستاده بر روی جاده بر سر نیروهایی که بدون کمترین سنگر و جان پناهی هنوز در غرب جاده می جنگیدند فریاد می زد، طوری که دیگر صدایش هم گرفته بود او برآشفته می گفت: «برادرها بیایید پشت جاده لااقل از روبه رو کمتر اذیت می شید»
عباس شعف خود را به محسن رسانده، او را در آغوش کشید آن دو لحظاتی در آن جهنم آتش و دود در آغوش هم آرام گرفتند هنوز چند قدمی از هم جدا نشده بودند که ناگهان انفجار مهیبی در نزدیکی محسن رخ داد و بعد هنگامی که عباس بالای سر محسن رسید، او را دید که به همراه معاون دومش حسین تقوی منش و بی سیم چی شان به خاک
#شهادت غلطیده اند؛ سپس با ملایمت چفیه سیاه رنگ دور گردن محسن را باز کرد و با همان، صورت خاک آلود دوست و برادر شهیدش را پوشاند، گوشی بی سیم را به دست گرفت:
احمد،
احمد،
شعف...
+متوسلیان:
شعف،
احمد بگوشم...
*حاج آقا! خوب گوش کن؛
آتیش سنگین؛
محرم بی علمدار شد؛
آقا محسن
آقا محسن...
شعف دیگر نای صحبت کردن نداشت و حاج احمد متوسلیان آنچه را که می بایست بشنود، شنیده بود...
۱۰ اردیبهشت سالگرد شهادت سردار شهید محسن وزوایی فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و فرمانده محور محرم در عملیات الی بیت المقدس
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا(س)
قـطعـه ۲۶
ردیـف ۴۴
شـماره ۴۶
لشکر ۲۷ محمد رسوالله(ص)
#شهید_محسن_وزواییشهدای عملیات الی بیت المقدس
@zendegishahid