داستان زندگی شهدا

#شهید_مجید_پازوکی
Канал
Логотип телеграм канала داستان زندگی شهدا
@zendegishahidПродвигать
138
подписчиков
31,4 тыс.
фото
11 тыс.
видео
2,56 тыс.
ссылок
"﷽ " امروز فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست مقام معظم رهبرے❤️ به امیدِ روزی که بگویند؛خـادِمٌ الشٌـهدا به شــهدا پیوست تبادل و تبلیغ نداریم🚫 لینک ما درایتا👇 http://eitta.com/@zendegishahid
#شهید_مجید_پازوکی

آدم ها سه دسته اند ....

سوخته ها عاشقند ...
چیز های بالاتری مے بینند
و میسوزند ، توی همان عشق❤️


‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸

@zendegishahid
#خاطرات_شهید

● از بچه های گردان تفحص بود. همراه علی محمودوند. کاروان ۱۰۰۰ تایی شهدا رو عازم مشهد الرضا علیه السلام کرده بودند، مشکل اینجا بود عده ای بنا گذاشتند بر سر و صدا کردن به خاطر نبودن ۱۳ تا از پیکر مقدس این شهدا..

● قول داد و گفت هرجوری شده من این ۱۳ تا شهید رو میارم. رفت شلمچه و شروع کرد زاری بالای یکی از کانال ها. آخرش که داشت برگشت گفت: شهدا داریم کاروان می بریم مشهد الرضا علیه السلام. ۱۳ تا جا هم خالی داریم. هر کی می آد بسم الله….

مجید پازوکی بود. اومد توی کانال، ۱۳ تا دست از زیر خاک زده بود بیرون. لبیک ….

📎پ ن : ۱۷ مهر ماه #سالروز_شهادت جستجوگر نور #شهید_مجید_پازوکی گرامی باد . ⚘

#شهید_مجید_پازوکی
#شهدای_تفحص
#سالروز_شهادت🌷


‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸

@zendegishahid
#شهید_مجید_پازوکی

آدم ها سه دسته اند ....

سوخته ها عاشقند ...
چیز هاے بالاترے مے بینند
و میسوزند ، توے همان عشق❤️


#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
#خاطرات_شهید

○از بچه های گردان تفحص بود. همراه علی محمودوند. کاروان ۱۰۰۰ تایی شهدا رو عازم مشهد الرضا علیه السلام کرده بودند، مشکل اینجا بود عده ای بنا گذاشتند بر سر و صدا کردن به خاطر نبودن ۱۳ تا از پیکر مقدس این شهدا..

○قول داد و گفت هرجوری شده من این ۱۳ تا شهید رو میارم. رفت شلمچه و شروع کرد زاری بالای یکی از کانال ها. آخرش که داشت برگشت گفت: شهدا داریم کاروان می بریم مشهد الرضا علیه السلام. ۱۳ تا جا هم خالی داریم. هر کی می آد بسم الله….

مجید پازوکی بود. اومد توی کانال، ۱۳ تا دست از زیر خاک زده بود بیرون. لبیک ….

📎پ ن : ۱۷ مهر ماه #سالروز_شهادت جستجوگر نور #شهید_مجید_پازوکی گرامی باد . ⚘

#شهید_مجید_پازوکی
#شهدای_تفحص
#سالروز_شهادت🌷


#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸

@zendegishahid
دست خط مبارک شهید مجید پازوکی:

یا مهدی ادرکنی!
نماز شب
کلید همه روزی های الهی
و شهادت ان‌شاءالله....

#جستجوگر_نور
#شهید_مجید_پازوکی

#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج

@zendegishahid
#یا_حق

‌دانشجويان عجيب شيفته‌اش مي‌شدند

#شهيد_پازوكی چهره شادابی داشت و خوش‌رو و خوش‌برخورد بود..
بعدها كه آقا مجيد در ميان جوانان خصوصاً دانشجويان ميرفت، عجيب اين دانشجويان را شيفته خود مي‌كرد.
با چهره شاداب و خندان خود و برخورد اخلاقی كه داشت بسيار محبت جوانان را جلب ميكرد.

#شهید_مجید_پازوکی
#شهیدمجیدپازوکی
#لاله_های_خونین
#تفحص
#جستجوگر_نور

@zendegishahid
چند روزی بود با خودش حرف میزد، حرف های عجیب....
سر تکان می داد و میگفت: "نمیدونید ترکش مین چه حالی میده...."
ما می‌خندیدیم؛ حالش را نمی‌فهمیدیم آن روز قرار بود برویم #تفحص برون مرزی، توی خاک عراق سر صبحانه انگار عجله داشت و مدام میگفت دیر شده توی ماشین هم ول‌کن‌ نبود این همه عجله اش را نمی‌فهمیدم، پشت‌ هم به راننده می‌گفت پایت را بگذار روی گاز...
راه نیم ساعته را تا لب مرز یک ربعه رفتیم از مرز که رد شدیم یک بیل داد دستم و گفت: تو این راسته رو بیل بزن برو تا آخر، من هم می‌روم توی میدان مین...
من را فرستاد دنبال نخود سیاه، باز هم نفهمیدم، می‌خواست تنها برود
چقدر برای رفتن عجله داشت...

کتاب یادگاران
#جستجوگر_نور
#شهید_مجید_پازوکی

@zendegishahid
این جمله را بارها ازش شنیده بودم:
«معنی ندارد کسی بگوید من گرفتارم
تا وقتی امام رضا(ع) هست»

#شهید_مجید_پازوکی
#شهید_تفحص
#السلام_علیک_یا_علی‌بن‌موسی‌الرضا

#شبتون امام رضایی
@zendegishahid
#یــاابـاالفــضـل‌الـعـبــــاس


گفتم فایده ای ندارد... این منطقه را بچه ها چند بار گشته بودند اما
مجیــــد ول کن نبود، زیر لب "یا حضرت عباس مددی" گفت و راه افتاد رفت طرف دیگر دشت.

اولین بیلی که زد استخوان ها پیدا شد، خاک ها را از روی کارتش کنار زدیم، فامیلی اش یادم نیست اما اسمش 'عبــــاس' بود، با قمقمه پرآب….
پشت پیراهنش نوشته بود≪فدای لب تشنه ات یا اباالفضل≫

#شهید_مجید_پازوکی
#جستجوگر_نور

@zendegishahid
به #سپاه رفته و با اصرار تقاضا کرده بود که پاسدار افتخاری بشود....

مادرش می‌گفت: روزی که به او لباس سپاه داده بودند آن را پوشیده بود و دور حیاط می‌دوید و می‌زد و می‌رقصید از خوشحالی...

روزت مبارک آقا مجید
#شهید_مجید_پازوکی
#جستجوگر_نور
@zendegishahid
روز مادر اومد دیدنم، دستم را بوسید و گفت: مادر خیلی مخلصیم...
کار همیشه اش بود، برایم هدیه آورده بود...
هنوز پاکت پولش رو دست نخورده توی کیفم دارم، دلم نمیاد خرجش کنم...
بعد از آن رفت و دیگر ندیدمش….

#شهید_مجید_پازوکی
#جستجوگر_نور

@zendegishahid
در گوشه گوشه #فکه، همرزمان شهیدش را می‌دید...

آقا مجید «فکه» رو خیلی دوست داشت. یک مرتبه به همسرم گفتم: «واقعا اینجا چی داره؟ من که چیزی نمی‌بینم.»
چون بچه‌سال هم بودم خیلی متوجه این مسائل نبودم که همسرم گفت: «من اینجا که راه می‌روم، صدای همت، صدای رزمندگان، صدای گریه‌هایشان، صدای نماز شب خواندن‌هایشان و صدای یا حسین گفتن‌هایشان را می‌شنوم. ما در گوشه گوشه و لحظه به لحظه اینجا، رفقایمان را می‌بینیم.»
برای همین مناطق عملیاتی برای همسرم و رفقایش، خاص بود.

راوی: همسر شهید

#شهید_مجید_پازوکی
#جستجوگرنور
@zendegishahid
یـا حضـرت عبـاس مـددے

گفتم: فـایده ای ندارد. این #منطقـه را بچه ها چنـد بـار گشتـه بودند اما #مجیـد ول ڪن نبود.

زیر لـب" یا حضـرت عبـاس مـددی" گفت و راه افتـاد رفت طـرف دیگر دشت...
اولین بیلی که زد استخـوان ها پیدا شد.

خاڪ ها را از روی ڪارتش کنار زدیم و فامیلی اش یـادم نیست اما اسمـش #عبـاس بود. با #قمـقـمه پـر آب...

پشـت پیـراهنش نوشته بود: " فـدای لـب تشنـه ات یا ابـالفضـل."

#جستجوگر_نور
#شهید_مجید_پازوکی

@zendegishahid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رنجورِ عشق بِه نشود
جز به بوى يار...

پ.ن: شناسایی شهدا
جستجوگران نور: #شهید عباس صابری و #شهید علی آقا محمودوند
فیلمبردار: #شهید مجید پازوکی

@zendegishahid
@zendegishahid

#شهید_مجید_پازوکی
در سال ۱۳۴۶ در تهران چشم به جهان گشود او پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به عضویت بسیج در آمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ رنگ و بوی جبهه گرفت وی در طول حضورش در جنگ تحمیلی یکبار از ناحیه دست راست و بار دیگر از ناحیه شکم به سختی مجروح شد ولی همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد پس از پایان هشت سال دفاع مقدس در سال ۱۳۶۹ منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین خاطرات رشادتهای او را به خاطر سپرد و دفاع همچنان برایش ادامه داشت و این سرباز امام خمینی(ره) با بیش از هفتاد ماه حضور در صحنه های نبرد و شرکت در بیست عملیات، #جبهه را آوردگاه عشق خود کرده بود...
وی در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار #تفحص لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در خیل #جستجوگران_نور در منطقه جنوب مشغول به پیدا کردن گلهای گمگشته و فرزندان عاشورایی ایران زمین شد و در این راه سختیها و مرارتهای بسیاری را به جان خرید
او پس از شهادت یار دیرینه اش
#شهید_علی_محمودوند مسئول گروه تفحص لشگر حضرت رسول(ص) شد و سرانجام در ۱۷ مهر ماه سال ۱۳۸۰ در منطقه #فکه به دلیل انفجار مین، به خیل یاران شهیدش پیوست.

#افلاکیان_خاکی
#جستجوگر_نور

@zendegishahid